کهن نمونه نوزایی و تجدید حیات نمادین در اندیشه مولوی با آرای یونگ

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 718

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI03_190

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

نقد کهن الگویی یا اسطوه ای به نقش اساطیر و شیوه آفرینش دیده ورانه که برخاسته ازناخودآگاهی و فراتر از عقل، اندیشه و درک آدمی است، می پردازد و تلاش می کند تامیان چگونگی رابطه انسان با ادبیات، دین، عرفان، معنوی و هنر، پیوندی بجوید تا بهاین ترتیب بتوان با نگاهی علمی و مدون به نقد و تحلیل اثار ادبی با درون مایه هایرنگارنگ آن پرداخت. بر اساس این واقعیت انکارناپذیر، انسان نمی تواند مدعی باشد کهمی تواند آثاه بزرگ ادبی و عرفانی ها که سرشار از بن مایه های کهن الگویی و مبتنی برنگاره هایی چون آنیما ، آنیموس ، سایه ، نقاب ، خود ، فردیت ، نوزایی و ... هستند. مورد نقد و تحلیل قرار دهد و در عین حال از رویکرد اسطوره ای و نقشخودانگیختگی محض در آنها غافل باشد و کارکردهای این رویکرد ها نادید بگیرد. عدمآشنایی با صور اساطیری یا آرکی تایپی، به این معناست که به عنوان مثال، رازآشنای بزرگی مانند مولوی را که تمامی دیالوگ هایش بازکاوی اندیشه ها و تصورات درونی آدم هاست، از سطح شاعری اندیشمند و اشنا با مفاهیم آیینی، باوری و دینی، به جایگاه شاعری صرفا ناظم فرود آورده باشیم؛ در حالی که شاعران کلاسیک و نوپردازی که به دنیای اسطوره راه می یابند و مفاهیم اسطوره ای در شعرشان بازتاب می یابد، خردورزانی هستند آشنا با باورها، آیین ها، روان انسانی، عالم بی خویشی، جهان گذشته، ماهیت ناخودآگاه انسان، مظاهر طبیعت و ...، از این روست که نمی توان به دنیای ذهن و زبان آنان وارد شد و از درک مبانی ناخودآگاهی و اسطوره ای غافل بود. برآیند این پژوهش، بررسی کهن الگوی نوزایی به عنوان یکی از موتیف های موقعیت و ارکی تایپ آرکی تایپ ها در اندیشه مولوی و ارای یونگ است.

نویسندگان

افشار حسابی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی