سرنوشت نظام اخلاقی مولانا در پرتو نظریه ی بی اعتمادی به انسان
سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 832
فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MATNPAGOOHI03_160
تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396
چکیده مقاله:
ما در پرتو این تز که دیدگاه انسان شناسانه ی یک نظریه پرداز اخلاق، در صورت بندی نظاماخلاقی او موثر است؛ به بررسی تاثیر دیدگاه انسان شناسانه ی مولوی در نظام اخلاقی اواقدام کرده ایم. به این منظور از چهار دیدگاه انسان شناختی خوش بینانه، بدبینانه، ترکیبیو خنثی، نام برده ایم و با توسل به شواهد موجود در کتاب مثنوی معنوی نشان داده ایمکه مولانا قایل به یک سنخ انسان شناسی بدبینانه است. مولانا، انسان منتزع از دین درگیردر زندگی روزمره یا بنا به تعریف ما انسان طبیعی را، غالبا متصف به صفات مذموم اخلاقیمی داند. این دیدگاه بدبینانه ی مولانا به انسان در حالت زندگی عرفی، منجر به بی اعتمادیاو به انسان گردیده است. بی اعتمادی مولانا به انسان سبب شده که وی مبنای نظام مطلوباخلاقیاش را در جایی غیر از عالم انسانی و روابط موجود در آن جستجو کند. مولانا، تنهامبنای غیرانسانی نظام اخلاقی را دین وحیانی می داند که ریشه در علم و ارادهی الهیدارد. لذا بدبینی مولانا به انسان طبیعی، منجر به طرد مبنای انسانی قابل اعتماد برایاخلاق و پذیرش یک مبنای دینی شده است. انسان شناسی بدبینانه و نیز حواله ی اخلاقبه دین، نقده ایی را به نظام اخلاقی مولانا وارد می کند؛ برخی از این نقدها به نحویاجمالی در مقاله ی حاضر بیان شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
محمدمهدی حاتمی
دانشجوی دکتری فلسفه؛ دانشگاه اصفهان