معرفی یک مدل شناختی رفتاری برای تغییر نگرش کودکان و نوجوانان معارض قانون در کانون های اصلاح و تربیت ایران با استفاده از اصول بنیادین صلیب سرخ و هلال احمر

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 466

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PSYCONGRESS09_181

تاریخ نمایه سازی: 6 بهمن 1395

چکیده مقاله:

بزهکاری یکی از آسیب ها و مشکلات بزرگ اجتماعی در جهان است و یکی از اقدامات جوامع مدنی برای مقابله با آن، استفاده از مراکز اصلاح و تربیت است که برای توانبخشی و بازگشت سازنده بزهکاران نوجوان به جامعه طراحی و ایجاد شده اند. مطالعه حاضر بر اساس رویکرد شناختی-رفتاری است و برای انجام آن، از سه اصل از اصول بنیادین صلیب سرخ و هلال احمر، سه مهارت از مهارت های اساسی زندگی و فنون کمک های اولیه استفاده شده است. مداخله ای بصورت گروهی برای تغییر نگرش نوجوانان معارض قانون طراحی شد که طی 13 جلسه، با کمک کارشناسان آموزش دیده داوطلب سازمان جوانان هلال احمر و سازمان زندان ها در پنج کانون اصلاح و تربیت به اجرا گذارده شد و سپس اثربخشی آن بررسی گردید. این طرح، مطالعه ای نیمه تجربی و کاربردی است که در آن مقایسه ای میان دو گروه به صورت پیش آزمون، پس آزمون اول و پس آزمون دوم انجام شده است. نمونه آماری شامل 127 نفر از نوجوانان پسر 12 تا 19ساله معارض قانون بودند که بطور تصادفی از بین نوجوانان مقیم کانون های اصلاح و تربیت استان های تهران، البرز، خراسان رضوی، خوزستان و سیستان و بلوچستان انتخاب شده و در دوگروه آزمون و گواه قرار گرفتند. گردآوری داده ها با استفاده از چک لیست و پرسشنامه های هنجارشده و محقق ساخته که پایایی و روایی آن با استفاده از آرای متخصصان و روش آماری تأیید شده بود، در سه مرحله ی پیش ازمداخله، بلافاصله پس از اتمام مداخله و دوهفته پس از اتمام مداخله انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS22 و با آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز اندازه های تکرارشونده تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان دادند که بین تمامی ابعاد، همبستگی مثبت وجود دارد. بزرگ ترین ضرایب همبستگی بین سه اصل صلیب سرخ مشاهده شد (ضریب همبستگی بین انسانیت و بی غرضی: 0.800، انسانیت و خدمات داوطلبانه: 0.855 و خدمات داوطلبانه و بی غرضی: 0.744). ضریب همبستگی بین سه محور مهارت های زندگی شامل خودآگاهی، حل مسئله و مدیریت خشم بالاتر از 0.730 و بین ابعاد مهارت های زندگی و ابعاد اصول بنیادین نیز بالاتر از 0.500 بود. تفاوت معنادار بین نمرات اصول انسانیت، بی غرضی، خدمات داوطلبانه، مجموع اصول بنیادین و فنون کمک های اولیه قبل و بعد از انجام مداخله، موفقیت آمیز بودن مدل مداخله در ارتقاء این شاخص ها را نشان می دهد. وجود این تفاوت پس از طی دوره انتظار بعد از مداخله نیز نشان از ثبات نتیجه مداخله در ارتقاء این شاخص ها می باشد. در نمرات مهارت های خودآگاهی، حل مسئله و مدیریت خشم نیز تفاوت معناداری بین دو گروه قبل و بعد از مداخله مشاهد شد که حاکی از موفقیت آمیز بودن مدل مداخله در ارتقاء این شاخص ها می باشد. از بین این نمرات، فقط در نمرات مهارت خودآگاهی بین دو گروه آزمودنی و شاهد پس از طی دوره انتظار بعد از مداخله تفاوت معنادار مشاهده شد که حاکی از ثبات نتیجه مداخله در ارتقاء این شاخص بود، اما این تفاوت در دو مهارت حل مسئله و مدیریت خشم معنادار نبود. این امر نشانگر آن است که برای تثبیت و تقویت مهارت های حل مسئله و مدیریت خشم، ممکن است استمرار یا تکرار برنامه ضرورت پیدا کند. این مطالعه نشان می دهد که مدل طراحی شده در ارتقاء دانش و مهارت و تغییرنگرش گروه آزمودنی در مقایسه با گروه گواه مؤثر بوده و نمرات گروه آزمون در شاخص های مورد مطالعه را در مقایسه با قبل ازمداخله افزایش داده است. بنابراین، می توان مدل طراحی شده را با تقویت برخی ابعاد، در بازپروری کودکان و نوجوانان معارض قانون (بزهکار) در کانون های اصلاح و تربیت مورد استفاده قرار داد.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

لطف الله محسنی

کارشناس ارشد روان شناسی، مدیر سابق کانون اصلاح وتربیت تهران، مدرس دانشگاه علمی کاربردی و مرکز آموزش منطقه 7 سازمان زندان ها

ایرج اسماعیلی

پزشک عمومی، کارشناس ارشد در بهداشت عمومی (MPH) ، دبیر شورای تحقیقات اداره کل زندان های استان تهران

عطااله محمدی

کارشناس ارشد روان شناسی، رئیس سابق بخش روان شناسی کانون اصلاح و تربیت تهران