تحلیل رابطه بین استراتژی های دانش و یادگیری فردی و سازمانی با نقش تعدیل کنندگی متغیرهای جمعیت شناختی در بین معلمان تربیت بدنی مدارس دخترانه شهر اصفهان

پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه بین راهبردهای دانش و یادگیری فردی و سازمانی با نقش تعدیل کنندگی متغیرهای جمعیت شناختی در بین معلمان تربیت بدنی مدارس دخترانه شهر اصفهان به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان تربیت بدنی مدارس دخترانه نواحی شش گانه شهر اصفهان شامل 514 نفر و حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای مبتنی بر سهم جمعیتی هر ناحیه و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوهن و همکاران (2000) به تعداد 167 نفر برآورد گردید. پرسشنامه 15 سؤالی استراتژی های دانش چنگ (2011a) که از تلفیق چنگ (2011b) و سالیس و جونز(2002) ساخته شده بود، به عنوان ابزار پژوهش توزیع گردید. روایی سازه پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن به واسطه ضریب آلفای کرونباخ (به کارگیری دانش 61 / 0، تسهیم دانش 0/61 بازیابی دانش 0/64 یادگیری فردی 0/73 و یادگیری سازمانی 0/81) مورد تأیید واقع شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در سطح آمار توصیفی از فراوانی و درصد فراوانی و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. در این پژوهش ضریب همبستگی بین استراتژی های دانش و یادگیری فردی و سازمانی در سطح (01 / 0 ≥ p) معنی دار بود. نتایج پژوهش ارتباط بین استراتژی های دانش با یادگیری در سطح فردی و سازمانی (01 / 0 ≥ p) را تأیید کرد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که از بین متغیرهای جمعیت شناختی، بالا بودن سطح تحصیلات معلمان نقش تعیین کننده ای درافزایش یادگیری فردی آنها دارد ولی هیچ تفاوتی در میزان متغیرهای جمعیت شناختی باعث معناداری رابطه بین هیچ یک از استراتژی های دانش با یادگیری سازمانی نمی شود.

کلیدواژه ها:

استراتژی های دانش ، یادگیری فردی ، یادگیری سازمانی ، معلمان تربیت بدنی