مقایسه مدیریت واقعی و مدیریت مصنوعی سود و اثر آن بر ارزش سهام

سود به عنوان شاخص اندازه گیری عملکرد یک واحد اقتصادی، یکی از مباحث حسابداری است که از دیرباز جایگاه ویژه خود را در مباحث تئوریک حفظ کرده است که البته دلیل این موضوع، اهمیت سود به سبب کاربرد های مختلف آن است. از طرفی دیگر سرمایه گذاران ترجیح می دهند در شرکتی سرمایه گذاری که روند سوددهی هموار و با ثباتی را داشته باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات مدیریت واقعی وهمچنین مدیریت مصنوعی (هموار سازی سود) برارزش سهام است. در این تحقیق سعی شده است تا ضمن بررسی مبانی نظری و ادبیات سود ،مباحثی نظیر مدیریت واقعی سود و از طرفی قدمت هموار سازی سود،تعاریف متفاوتی که متفکران صاحب نظران علم حسابداری و مالی راجع به هموار ازی سود ارائه کرده اند، انواع هموار سازی سود (هموار سازی واقعی، هموار سازی مصنوعی) و انگیزه های هموار سازی ود و همچنین تحقیقاتی که در مورد تاثیر هموار سازی سود بر بازده شرکت ها در داخل و خارج از کشور انجام شده است به تفصیل مورد بحث قرار گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اگر تمام منابع اطلاعاتی را که در تعیین ارزش سهام تاثیرگذار می باشند در نظر بگیریم، سودها تنها قسمت از این منابع را تشکیل می دهند. همچنین اگر واکنش قیمت سهام را نسبت به نوعی اعلام سود که بطور متوالی صورت می گیرد در نظر بگیریم، سودها نیز حداقل به اندازه ی سایر منابع اطلاعاتی نقش دارند. از نظر روش تحقیق، پژوهش حاضر از روش کتابخانه ای در این حوزه استفاده نموده است.

کلیدواژه ها:

سود ، هموار سازی سود ، مدیریت واقعی سود ، ارزش سهام