نقش مدیریت تقاضا و مدیریت توزیع بر عملکرد زنجیرهی تأمین (مطالعه موردی:شرکتهای تولید آبمعدنی در استان مازندران)

توجه رو به رشد در شبکههای زنجیره تأمین نشانگر اهمیت تکیه بر شیوههای مدیریت کارآمد خاص زنجیره تأمین می باشد. یک زنجیره تأمین شبکهای از سازمانها است که در پردازش یک عملکرد کسب و کار در هر مرحله از زنجیره ارزش از قبیل تولید، توزیع، تدارک و ... درگیر هستند. برای پاسخگویی صحیح زنجیره تأمین لازم است تا نسبت به خدمات عالی به مشتریان، هزینه های پایین و زمان چرخه کوتاهتر با انعطافپذیری بالاتر اطمینان حاصل کنیم. هدف این پژوهش بررسی نقش مدیریت تقاضا و مدیریت توزیع بر عملکرد عملیاتی زنجیرهی تأمین میباشد. روش این پژوهش از نظر بررسی متغیرها از نوع توصیفی– پیمایشی و از نظرنوع هدف، کاربردی میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیهی کارکنان، متخصصان و مدیران شرکتهای تولید آبمعدنی در استان مازندران میباشند. روش نمونهگیری در این پژوهش تصادفی ساده میباشد که تعداد 340 نفر به عنوان نمونهبرای جمعآوری دادهها انتخاب شدند. برای تجزیه تحلیل دادهها و آزمون فرضیات از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است مدیریت حمل و نقل و مدیریت انبار بر مدیریت AMOS افزار معادلات ساختاری عملکرد توزیع تأثیر مثبت و معناداری داشتند. پیوستگی توزیع بر مدیریت توزیع و عملکرد توزیع بر عملکرد زنجیره تأمین اثری نداشته است. پیوستگی تقاضا، برنامه ریزی عملیات-فروش، پیش بینی تقاضا بر مدیریت عملکرد تقاضا تأثیر مثبت و معناداری داشتند. عملکرد تقاضا نیز با سطح معناداری قابل قبول بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیر داشت. ولی بخش بندی تقاضا بر مدیریت تقاضا اثری نداشته است

کلیدواژه ها:

مدیریت عملکرد تقاضا ، مدیریت عملکرد توزیع ، عملکرد زنجیره تأمین ، شرکتهای تولید آب معدنی