تبیین و سنجش میزان محرومیت در مناطق روستایی استانهای مرزی و مرکزی کشور ( مقطع زمانی 1385- 1375)

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 441

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NACONF03_015

تاریخ نمایه سازی: 30 دی 1394

چکیده مقاله:

واژه محرومیت که از آن به فقدان دسترسی مناسب به فرصتها و منابع در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و ... تعبیر میشود اگرچه از عقبهای طولانی به موازات پای نهادن آدمی به کره خاکی برخوردار است اما به معنای امروزی کلمه، میتوان زمان شکل-گیری آن را به لحاظ تاریخی در دنیا مقارن با انقلاب صنعتی و در ایران مصادف با کشف نفت و ورود صنعت دانست. این مفهوم که مبین میزان نابرابری در ارائه خدمات و تسهیلات عمومی است نشانگر ناهمگونی در سطوح توسعه و فقدان توازن در بهرهمندی از امکانات است که پیامدی جز تشدید عدم تعادل میان سکونتگاه های روستا شهری بدنبال نخواهد داشت. حال از آنجا که تبعات - زیانبار متعددی از جمله ایجاد شکاف طبقاتی، افزایش مهاجرتهای روستا شهری، بروزحاشیهنشینی، ناامنی، فقر، فساد، جرم و ... - همگی محصول پدیده شوم محرومیت هستند لذا توجه اخص به این پدیده و تلاش جهت رفع و فتق آن، یکی از ضروریترین مباحث توسعه پایدار در عصر معاصر به شمار میرود که میبایست در دستورکار دولتمردان، متولیان امر و کارشناسان حوزه توسعه قرار گیرد. با عنایت به نقش انکارناشدنی محرومیت در ظهور فقر و عدم توسعه سرزمینی بویژه در مناطق حاشیهایی و همچنین لزوم بررسی نقادانه و کارشناسانه مباحث مهم مرتبط رفاه اجتماعی، این تحقیق بر آنست که در قالب یک پژوهش بنیادی، با بهره گیری از مطالعات اسنادی و دادههای آماری سالهای 1731 و 1731 مرکز آمار ایران، با روشی تحلیلی توصیفی با بهره جستن از ضریب جینی به تبیین و سنجش میزان محرومیت در مناطق روستایی 10 استان مرزی و مرکزی )تهران، چهارمحال و بختیاری، همدان، یزد، قزوین، سیستان و بلوچستان، کردستان، خراسانشمالی، هرمزگان و گلستان( که به شیوه نمونهگیری تصادفی سیستماتیکانتخاب شدهاند بپردازد. مقایسه و تبیین وضعیت محرومیت در 222 دهستان )با تاکید بر شاخص اشتغال، سواد، دسترسی به مراکز خدماتی، ارتباطات و بهداشت( در مقاطع مورد مطالعه نشان میدهد: نابرابری در برخورداری از امکانات سوادآموزی و بهره مندی ازاشتغال در مناطق مرزی به مراتب بیشتر از مناطق مرکزی است. توزیع نامتعادل جمعیت شاغل در نقاط مرزی در مقابل توازن بهتر مناطق مرکزی، و نابرابری بیشتر جمعیت باسواد در در مرزی نسبت به مرکزی خود گواه این ادعاست. دادهها در ارتباط با دسترسی به مراکز خدماتی همانند شورای اسلامی، مرکز خدمات جهاد کشاورزی و شرکت تعاونی مرزی نابرابری کمتر را به نفع مناطقروستایی استانهای مرزی نشان میدهد. نابرابری در دسترسی به مولفه های ارتباطی مناطق مرکزی را با فقدان و محرومیت مواجهساخته و نابرابری در دسترسی به شبکههای تلویزیونی، صندوق پست، پست روستایی، تلفن و وسیله نقلیه عمومی در مناطقروستایی مرکزی قابل ملاحظه بوده است. روند نابرابری دردسترسی به خدمات بهداشتی نیز برای ساکنان روستایی استانهایمرکزی نیز در هر دو مقطع مشهود بوده است. آنچه که به صراحت میتوان اذعان داشت تلاشهای بی دریغ جمهوری اسلامی جهتمحرومیتزدایی و ایجاد فرصتهای متعدد برای آحاد مردم مناطق روستایی کشور است اما در نقطه مقابل در نگاهی نقادانه باید به عدم توازن در توزیع امکانات و خدمات رفاهی و گسترش شکاف طبقاتی و منطقهایی در کشور نیز اشاره نمود که که همگی ازتوسعه نابرابر مناطق و محرومیت مناطق نشات میگیرد. سیمای مناطق محروم روستایی چه در مناطق مرکزی و چه در مناطقمرزی، در سایه توزیعی نامتعادل و امکاناتی محدود که منجر به ناهمگونی توسعه در کشور و ایجاد شکاف عمیق منطقهایی بینمناطق روستا شهری شده است بیشک ضرورت توجه به رفاه روستاییان و افزایش کیفیت زندگی آنها را دیکته نموده و ضرورت -اتخاذ سیاستها و الگوهای اثربخش در جهت آمایش مناطق روستایی ایران را بیش از پیش گوشزد مینماید.

نویسندگان

یعقوب زارعی

دانشجوی دوره دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران