ترکیب نظریه محدودیت ها و مدل سروکوآل درکیفیت خدمات(مورد مطالعه: دانشگاه یزد)

موفقیت صنایع خدماتی امروز که بخش عمدهای از بازارها را در بسیاری از کشورهای جهان به خود اختصاص داده اند را میتوان در توجه به کیفیت خدمات و بهبود آن جستجو کرد. یکی از این صنایع خدماتی، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور میباشند. فراهم آوردن کیفیت خدمات برای دانشجویان، در جهت توسعه و بهبود در محیط آموزش عالیست. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر ابزارهای نظریه محدودیتها بر کیفیت خدمات دانشگاه یزد است. به منظور گردآوری دادههای پژوهش پرسشنامهای به کمک خبرگان طراحی شده و از طریق اتوماسیون اداری در اختیار جامعه ی آماری پژوهش قرار گرفته است. لازم به ذکر است جامعه ی آماری این پژوهش را تمامی کارکنان بخش آموزش و تحصیلات تکمیلی دانشگاه یزد دربرمی گیرد. حجم نمونه در این پژوهش 37 نفر بوده که با نرخ بازگشت 100% مورد استفاده ی محققین قرار گرفته است. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش رگرسیون گام به گام استفاده شده است. ابزارهای نظریه محدودیتها که در این پژوهش مورد توجه بودهاند شامل الگوی منطقی، معیارهای اندازه گیری عملکرد و فرآیند تفکر میباشند. به منظور ارزیابی کیفیت خدمات نیز روش سروکوآل در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آناست که ابزارهای تئوری محدودیتها، شامل الگوی منطقی، معیارهای اندازهگیری عملکرد و فرآیند تفکر، بر کیفیت خدمات دانشگاه یزد تاثیر دارد. شایان ذکر است از بین سه ابزار نظریه محدودیتها که در پژوهش حاضر لحاظ شده است، معیارهای اندازه گیری عملکرد نسبت به سایر ابزارها تاثیر کمتری داشته است.

کلیدواژه ها:

نظریه محدودیتها ، کیفیت خدمات ، سروکوآل ، دانشگاه یزد