وکالت بلاعزل از منظر قانون

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 3,299

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MAYBODLAW01_184

تاریخ نمایه سازی: 30 شهریور 1394

چکیده مقاله:

طبق ماده 679 ق.م.: موکل میتواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل و یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرطشده باشد. اکنون بررسی کنیم که فوت موکل یا وکیل که در وکالتمطلق موجب بطلان عقد بود، آیا در وکالت بلاعزل که حق فسخ درآن نیست نیز این اثر را دارد؟ یا اگر عقد جایز وکالت در ضمن عقد لازمی به صورت شرط درآید و یا موکل حق عزل وکیل را از خودسلب و ساقط نماید، با فوت وکیل یا موکل، وکالت باطل نمیگردد. در پاسخ به نظر میرسد، با مرگ هر یک از طرفین در وکالت بلاعزلهم، بقای آن منتفی میشود. زیرا؛ اولاً بند 3 ماده 678 ق.م. بهطور مطلق فوت یا جنون وکیل یا موکل را موجب انقضای وکالت می داند.ثانیاً، مطابق ماده 954 همین قانون، به عنوان قاعده حاکم بر همه عقود جایز، موت احد طرفین موجب انفساخ عقد جایز خواهد شد.بدیهی است بلاعزل بودن وکالت و اسقاط حق عزل یا استعفا، ماهیت آن را تغییر نمیدهد و آن را به عقدی لازم تبدیل نخواهد کرد وصرفاً موکل حق عزل وکیل را در مدت محدود یا نامحدود از خود ساقط نموده یا حق استعفای وکیل سلب شده است. ثالثاً، جوهره اذنو نیابت در وکالت که در مرحله حدوث عقد وجود داشته، در باقی آن هم مورد نیاز است و با فوت یکی از طرفین، در نظام حقوقی مانمیتوان پذیرفت که کماکان اذن و نیابت باقی خواهد بود. بلکه، اثر فوت هر یک از دو طرف، انحلال عقد وکالت (حتی بلاعزل) را درپی خواهد داشت. البته نبایستی غافل شد، وکالتنامههای بلاعزل که امروزه در معاملات رواج دارد، وکالت صرف نیست؛ بلکه، از نظرطرفین و عرف، گاهی معامله تمام عیار تلقی میگردد و در کنار ماده 679 ق.م. قصد مشترک و هدف واقعی تنظیم کنندگان چنینوکالتنامههایی، انتقال مالکیت بوده که معمولاً با بیع نامهای عادی با مفاد ماده 10 ق.م. منطبق و همراه است. در هر حال، اصولاً بایداعتقاد داشت که با وجود اینگونه وکالت نامه ها، طبیعت وکالت کماکان باقی خواهد ماند و با فوت هر یک از طرف های وکالت، عقدباطل می شود. معذلک، اگر موکل فوت کند، ورثه او قائم مقام تعهدات مورث خود خواهند بود و حقی که در موضوع وکالت وجود داشته با فوت موکل از میان نمی رود و با اثبات آن، ورثه موکل باید حق را تأدیه کنند و از طرف دیگر، با فوت وکیل، این حق به ورثه اوانتقال می یابد. در این نوشتار نظر بر آن است که بطور اجمال وکالت بلاعزل ازمنظر قانون مورد کنکاش قرار گیرد.

نویسندگان

اکبر خلیلی چرمهینی

دانشجوی کارشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لنجان

ابراهیم جعفری چرمهینی

دانشجوی کارشناسی ارشد،دانشگاه آزاد اسلامی واحد میمه

مراجع و منابع این مقاله:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
  • آیت‌اللهی، محمد صادق (1376)، بحثی پیرامون حق توکیل غیر در ...
  • -امامی، حسن، (1366) «حقوق مدنی»، ج اوی چاپ چهارم، تهران، ...
  • -امیرمعزی، احمد، (1388)«نیابت در روابط تجاری و مدنی»، چاپ دوم، ...
  • - بروجردی‌عبده، محمد، (1380) «حقوق مدنی»، چاپ اول، تهران، مجد. ...
  • بصری، قاسم، 1340)، درباره‌ی عقد وکالت»، ماهنامه کانون وکلا، شماره ...
  • - رهپیک، حسن، (1387)» حقوق مدنی»، عقود معینی ج چاپ ...
  • شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، المبسوط فی فقه ...
  • صبی، موسی، (1353) «وکالت دادگستری در انگلستان»، مجله کانون وکلا، ...
  • غریبه، علی، (1385)قابلیت عزل وکیل با واسطه در وکالت بلاعزل ...
  • کاتوزیان، ناصر، (1384) «حقوق مدنی، عقود اذنی، وثیقه های دین»، ...
  • - کاشانی، محمود، (1388)» حقوق مدنی، قراردادهای ویژه»، چاپ اول، ...
  • -کاتوزیان، دکتر ناصر، حقوق مدنی، عقود معین، _ ...
  • - میرمحمد صادقی، (1G)، حسین « سیستم دو پایه وکالت ...
  • - نوین، پرویز، (1380)» نواقص عقد وکالت در قانون مدنی ...
  • نمایش کامل مراجع