تجربه به کارگیری رویکرد هوش تجاری در حوزه صنعت قطعه سازی خودرو مطالعه موردی شرکت قالب های صنعتی ایران خودرو IKID

امروزه بسیاری از سازمان ها به علت گستردگی روابط الکترونیک و شکسته شدن مرزها و فاصله، نیازمند قابلیت پذیری بالا می باشند به نحوی که بتوانند، با توجه به رقبای بسیار در صنعت و بازار، بهحیات خود ادامه داده و روند رو به رشد خود را حفظ نمایند. در این میان سازمان هایی به این هدف دست خواهند یافت که اجزای تشکیل دهنده آن ها به مانند حلقه های یک زنجیر درهم تنیده شده و باهماهنگی مناسبی در کنار یکدیگر سازمان را به حرکت درآورند. بدون شک نقش مدیریت وبرنامه ریزی استراتژیک سازمان از مهم ترین ارکان اصلی ایجاد این حرکت در سازمان ها هست. بر این اساس تدوین دقیق اهداف استراتژیک در هر سازمان، تشخیص شاخص های کلیدی و جاری ساختن نظام شاخص ها، درک نقاط قابل بهبود آنان و درنهایت برنامه ریزی و اجرای بهبود از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. تحقیق حاضر برگرفته از یک تجربه کاربردی در شرکت قالب های صنعتیایران خودرو است که تمامی مراحل آن اعم از طرح ریزی، تدوین، اجرا، بازنگری و اصلاح ارائه شدهاست. اجرای نظام شاخص های کلیدی نتیجه و عملکرد در این شرکت نشان خواهد داد تا چه میزاندر بهبود فرهنگ هدف گذاری و شاخص دهی سازمانی ایفای نقش کرده و این مسیر چگونه امتدادخواهد یافت. در انتها علاوه بر ارائه پیشنهاد هایی به منظور اجرای هر چه بهتر این رویکرد، یادآورمی شود هدف عمده این رویکرد، سازمان دهی نظام شاخص های کلید شرکت به صورت لایه به لایه و با حرکت از سطوح عملیاتی (پروژه ها و برنامه ها) تا سطوح عالی (استراتژیک) بوده است.

کلیدواژه ها:

شاخص ، کارت امتیازی متوازن ، شاخص کلیدی نتیجه ، شاخص کلیدی عملکرد ، داشبورد مدیریتی