ارائه مدلی از تاثیر قابلیت بازاریابی، نوآوری و قابلیت یادگیری سازمانی بر میزان عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط (مطالعه موردی: کسب و کارهای کوچک و متوسط شهرستان بابل – استان مازندران)

قابلیت نوآوری برتر، یک نقش کلیدی برای عملکرد شرکت هاست. بطوریکه ظرفیت نوآوری می تواند شرکت ها را در فرآیند توسعه محصولات برتر جهت تامین نیاز ها و خواسته های متفاوت مشتریان یاری کند. از آنجایی که بیشتر تحقیقات به مطالعه و بررسی اثر بازاریابی، نوآوری و قابلیت یادگیری بر عملکرد شرکت بصورت جداگانه می پردازد، این پژوهش با توسعه مدلی واحد در صدد بررسی اثر ترکیبی از این قابلیت ها بر عملکرد می باشد. چراکه شرکت ها باید دارای قابلیت های بازاریابی برتر هم نسبت به رقبا جهت ارائه سریعتر محصولات در بازار و خدمات رسانی به مشتریان خود باشند. از اینرو شرکت های کوچک و متوسط همیشه بر قابلیت های بازارایابی به عنوان کلیدی برای رقابت تاکید دارند. بنابراین نوآوری و قابلیت بازاریابی و قابلیت یادگیری مکمل یکدیگر در دستیابی به عملکرد شرکت های کوچک و متوسط می باشند. هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدلی از تاثیر قابلیت بازاریابی، نوآوری و یادگیری سازمانی بر میزان عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط در سطح شهرستان بابل – استان مازندران می باشد. برای این کار از ابزار پرسشنامه به تعداد 85 نفر برای گردآوری داده های لازم جهت تحلیل استفاده شده است، همچنین از نرم افزار SPSS جهت انجام آزمون های متفاوت برای آزمون مدل و فرضیات استفاده شده است. که اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که رابطه معنادار و مثبتی میان متغیر های قابلیت های بازاریابی و نوآوری سازمانی بر عملکرد سازمانی وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معنادار و مثبتی بین متغیر یادگیری سازمانی و عملکرد سازمانی وجود دارد. در نهایت این قابلیت ها با تعامل با یکدیگر موجب ایجاد هم افزایی بزرگی جهت دستیابی به عملکرد بر تر نیز می شود.

کلیدواژه ها:

قابلیت بازاریابی ، نوآوری ، یادگیری سازمانی ، عمکرد کسب و کارهای کوچک و مت