بررسی عدم ثبات ژنومی (انیوپلوئیدی و شکست کروموزومی) در تعدادی بیمار مبتلا به آلزایمربا شروع زودرس و مقایسه آن با افرد نرمال با استفاده از روش بررسی میزان میکرونوکلئوس در سلولهای لنفوسیت خون محیطی

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 776

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CIGS13_0908

تاریخ نمایه سازی: 7 بهمن 1393

چکیده مقاله:

بیماری آلزایمر شایعترین بیماری نورودژنراتیو و شایعترین عامل دمانس در افراد مسن است. در حال حاضر بیش از 35میلیون نفر در سراسر دنیا به این بیماری مبتلا هستند. بیماری بر اساس سن ابتلا به دو فرم زودرس و دیر رس تقسیممی شود. در فرم زودرس ابتلا به بیماری قبل از 65 سال رخ می دهد که این نوع از آلزایمر بسیار نادر بوده وتنها شامل %1-6 از تمامی بیماران آلزایمری می شود. نوع دوم آلزایمر فرم دیررس است که شایعترین فرم آلزایمر است و به ابتلابالای 65 سال اطلاق می شود.بررسی های گذشته نشان می دهد عدم جدا شدن صحیح کروموزوم ها و ناپایداری های کروموزومی از مهمتریندلایلی هستند که باعث ازبین رفتن نورون ها واستحاله عصبی در بیماران آلزایمری می شوند. در این مطالعه ما به بررسی میزان میکرونوکلئوس به عنوان شاخص شکستگی کروموزومی و از دست رفتن کروموزوم به همراه انجام تسترنگ آمیزی هموژن برای بررسی ناهنجاری های کروموزومی در لنفوسیت های خون محیطی 18 بیمار مبتلا به فرم زودرس آلزایمر پرداختیم. نتایج حاصل بیانگر این مطلب است که میزان فراوانی میکرونوکلئوس در بیماران, دارای سطح افزایش یافته2/5 برابری نسبت به گروه نرمال است21/61%در بیماران و8/32%در گروه نرمال) این میزان افزایش از لحاظ آماری معنی دار است. در مورد بررسی ناهنجاری های کروموزومی بوسیله تست رنگ آمیزی هموژن نتایج حاکی از افزایش این میزان ناهنجاری در بیماران است اما نه بصورتیکه از لحاظ آماری معنی دار باشد. ناپایداریهای ژنومی وکروموزومی باعث تغییر در نحوه بیان و تغییر در دوزاژ ژنها می شود که این می تواند در ارتباط با ریسک افزایش یافته مرگ سلول ها و بخصوص نورون ها باشد. بیومارکرهایی مانند میکرونوکلئوس که نشاندهنده ی جداشدن ناصحیح کروموزوم ها و/یا شکستگی های کروموزومی هستند در بررسی ناپایداری های کروموزومی مربوط به بیماری های نورودژنراتیو تاثیر بسزایی دارند و می توان از بررسی میزان افزایش یافته میکرونوکلئوس به عنوان یک عامل برجسته و کاربردی در مطالعات اینگونه بیماری ها استفاده نمود.

نویسندگان

آرش فعال سزاواری

مرکز تحقیقات ژنتیک،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی،تهران،ایران

کوروش کمالی

انجمن الزایمر ایران - تهران - ایران

سعید قدیمی حدادان

مرکز تحقیقات ژنتیک،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی،تهران،ایران

سوسن بنی هاشمی

مرکز تحقیقات ژنتیک،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی،تهران،ایران