مدیریت کیفیت دربهداشت، درمان و آموزش علوم پزشکی

هرموسسه اموزشی برای پاسخگویی به بخشی ازنیازها و انتظارات یک جامعه ایجادمیشود و اگرکیفیت را به معنی پاسخگویی به نیازها و انتظارات یک جامعه یا افراد و گروه های خاصی ازاین جامعه تعریف کنیم دریک موسسه اموزشی کیفیت با آن موسسه متولد میشود بنابراین فلسفه وجودی موسسات اموزشی منعکس کننده کیفیت آن موسسه نیز می باشد لذا ممکن است درطول زمان اندک اندک یک موسسه اموزشی ازمفهوم کیفیت فاصله بگیرد یا به عبارت دیگر تولیدات آن پاسخگوی نیازها و انتظارات مشتری های گوناگون وازجمله جامعه ذیربط نباشد امروزه دردنیا دانشکده های پزشکی ازرسالت خود و درنتیجه ازپاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری های خود فاصله گرفته اند پس باید بپذیریم که ازکیفیت فاصله گرفته اند و بیشتر درچاردیواریهای خود سرگرم پرداختن به علایق و دلخوشیهای اعضای هیئت علمی بوده و هستند ازمهمترین ضرورت ها برای پرداختن به کیفیت دراموزش علوم پزشکی دردنیا جدایی بین اموزش و جامعه ارتقای دانش حرفه ای ارایه کنندگان و پایبندی مستمر آها به کاربرد شواهدعلمی درارایه خدمات و همچنین اعوجاج پیچیدگی درفرایندها و درنهایت تغییر دائمی درانتظارات جامعه ازنظام های اموزش عالی و ازجمله اموزش علوم پزشکی می باشد باوجود ادغام اموزش پزشکی با نظام اراهی خدمات درکشور ما که انتظار میرفت نزدیکی فیزیکی این دو به تحول درهردو برای پاسخگویی بهتر به نیازها و انتظارات جامعه منجر شود ولی متاسفانه ازفرصت ها و ظرفیت های ادغام برای ارتقای عملکرد نظام اموزشی و کیفیت به خوبی استفاده نشده است دراین مقاله درباره این موارد به تفسیر بحث شده است