کاربرد زبان الگو در بازآفرینی مناطق حاشیه نشین (با تاکید بر الگوهای محرمیت در خانه های سنتی)
محل انتشار: چهارمین کنفرانس بین المللی معماری، عمران، شهرسازی، محیط زیست و افق های هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 59
فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICACU04_0263
تاریخ نمایه سازی: 14 آبان 1404
چکیده مقاله:
فرایند فزاینده شهر نشینی در کشورهای در حال توسعه به ویژه در ایران زمینه ساز شکل گیری و گسترش گستره هایی از سکونت های حاشیه ای شده است که با معضلاتی همچون فقدان زیرساختهای مناسب، بی عدالتی فضایی، و تضعیف بنیانهای هویت فرهنگی روبه رو هستند. محرمیت به عنوان یکی از اصول بنیادین معماری سنتی ایران، مفهومی چندوجهی است که فراتر از حریم خصوصی مدرن به سازماندهی فضایی برای حفظ ارزشهای فرهنگی، تقویت پیوندهای اجتماعی و ایجاد حس امنیت در فضاهای زیستی می پردازد. این اصل از طریق الگوهای کالبدی مانند حیاط مرکزی، ایوان های سرپوشیده، دیوارهای مرتفع و پنجره های مشبک و الگوهای فضایی مانند سلسله مراتب دسترسی و تفکیک فضاهای عمومی و خصوصی، تعادل ظریفی بین انزوای فردی و تعاملات جمعی برقرار می کند که آن را به ابزاری موثر برای بازآفرینی مناطق حاشیه نشین تبدیل می کند. این پژوهش با هدف توسعه چارچوبی نظری و عملی برای باز آفرینی این مناطق بر کاربرد زبان الگو با تاکید بر الگوهای محرمیت تمرکز دارد تا کیفیت زندگی ساکنان را ارتقا دهد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی-تحلیلی است و با رویکرد، کیفی الگوهای محرمیت را از خانه های سنتی در شهرهای یزد، کاشان، رشت و ساری استخراج نمود. گردآوری داده ها از طریق روشهای کتابخانه ای، تحلیل نقشه ها و مستندات معماری، تحلیل محتوای متون نظری و مشاهده میدانی انجام شد. چارچوب نظری پژوهش بر پایه نظریه زبان الگو استوار است که با تبیین روابط فضایی امکان سازماندهی الگوهای محرمیت را برای انطباق با نیازهای معاصر فراهم کرد. یافته ها نشان می دهند که الگوهای محرمیت مانند حیاطهای مشترک و فضاهای واسط، حس تعلق، امنیت و انسجام اجتماعی را تقویت کرده و با استفاده از مصالح بومی و سیستمهای پایدار، هزینه ها را کاهش داده و پایداری زیست محیطی را ارتقا می دهند. این چارچوب مقیاس پذیر با انعطاف پذیری در طراحی های مدولار، نابرابریهای فضایی و اجتماعی را کاهش داده و به عنوان الگویی بومی برای بازآفرینی پایدار و عادلانه معرفی شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
رضا میرزائی
استادیار، گروه هنر و معماری واحد بیرجند دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند، ایران
سید مهدی مداحی
استادیار، گروه معماری موسسه آموزش عالی خاوران، مشهد، ایران
سید حسین حسینی
دانشجوی دکتری گروه هنر و معماری واحد بیرجند دانشگاه آزاد اسلامی، بیرجند، ایران