بررسی تطبیقی تاثیر آموزه های اخلاقی در شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی مولوی بر تربیت انسان ایرانی
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 16
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CONFETTRR01_716
تاریخ نمایه سازی: 22 مهر 1404
چکیده مقاله:
این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی تاثیر آموزه های اخلاقی شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی مولوی بر تربیت انسان ایرانی معاصر انجام شد. ادبیات فارسی، به ویژه آثار کلاسیک، به عنوان منبعی غنی از ارزش های اخلاقی، فرهنگی و هویتی، نقش مهمی در پرورش شخصیت فرد و جامعه ایفا می کند. شاهنامه فردوسی با تمرکز بر روایت های حماسی، پهلوانان و موقعیت های تاریخی، فضایل اخلاقی مانند شجاعت، عدالت، وفاداری، خردورزی و مسئولیت پذیری اجتماعی را به مخاطب منتقل می کند و با تصویرسازی عملی و ملموس، امکان الگوبرداری و پیاده سازی این ارزش ها در زندگی فردی و اجتماعی را فراهم می آورد. در مقابل، مثنوی معنوی مولوی با بهره گیری از تمثیل ها و حکایت های عرفانی، بر بعد درون نگر و معنوی اخلاقی انسان تاکید دارد و آموزه هایی مانند خودشناسی، محبت، گذشت، صبر، فروتنی و همدلی اجتماعی را به شیوه ای روان شناسانه و تربیتی ارائه می کند. تحلیل تطبیقی نشان داد که ترکیب این دو رویکرد، یک الگوی جامع تربیتی فراهم می آورد که هم فضایل عملی و اجتماعی و هم سلوک درونی و معنوی انسان را تقویت می کند. پژوهش نشان داد که بهره گیری نظام مند از آموزه های شاهنامه و مثنوی در آموزش و پرورش، فعالیت های فرهنگی، رسانه ای و هنری می تواند موجب پرورش انسان اخلاق مدار، مسئولیت پذیر، هویت مند و معنوی شود و در نهایت به تقویت همزیستی مسالمت آمیز، انسجام فرهنگی و تربیت نسل های جدید ایرانی کمک نماید. یافته ها بر اهمیت بازشناسی ارزش های ادبی و اخلاقی ادبیات کلاسیک در تربیت معاصر تاکید می کنند و راهکارهای عملی برای بهره گیری از آن ارائه می شود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
مریم اعتصامی
کارشناسی ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور واحد شهرکرد، چهارمحال بختیاری/ لاران