تحلیل جامع ارتباط میان پیاده سازی نظامهای جامع آماری و میزان تحقق اهداف برنامه راهبردی سازمانها

امروزه سازمانها در محیطی پویا، پیچیده و به شدت رقابتی فعالیت می کنند که در آن توانایی تدوین و اجرای موفقیت آمیز استراتژی ها، عامل اصلی بقا و رشد محسوب می شود. این مقاله مروری به بررسی نقش و تاثیر پیاده سازی نظامهای جامع آماری به عنوان نمونه ای از سیستم های هوش تجاری و پشتیبان تصمیم بر کاهش این شکاف و افزایش میزان تحقق اهداف برنامه های راهبردی سازمان ها می پردازد. در این پژوهش، با استفاده از روش مرور نظام مند، ادبیات مقالات، کتب و گزارش های علمی معتبر در پایگاه های داده علمی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که نظام های جامع آماری از طریق چهار مکانیسم اصلی بر تحقق برنامه های راهبردی تاثیر می گذارند: (۱) بهبود کیفیت و دقت در فرآیند تدوین استراتژی با فراهم آوری داده های واقعی و تحلیلی (۲) امکان پذیر ساختن پایش مستمر و دقیق شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) همسوسازی فعالیت های عملیاتی با اهداف استراتژیک؛ ۳) افزایش چابکی سازمانی و توانایی واکنش سریع به تغییرات محیطی از طریق ارائه بینش های آنی؛ و (۴) تقویت فرهنگ تصمیم گیری داده محور در سراسر سازمان. این مقاله ضمن تبیین ابعاد نظری این ارتباط، به بررسی عوامل کلیدی موفقیت و چالش های پیش روی پیاده سازی این نظام ها نیز می پردازد و در نهایت چارچوبی مفهومی برای درک این رابطه ارائه می دهد. نتایج این پژوهش می تواند راهنمای عمل مدیران ارشد و استراتژیک در بهره گیری از فناوری اطلاعات برای دستیابی به اهداف سازمانی باشد.

کلیدواژه ها:

نظام جامع آماری ، مدیریت استراتژیک ، هوش تجاری ، تصمیم گیری داده محور ، شاخص های کلیدی عملکرد