اثر ذهن آگاهی، مدیریت تفکر و مهندسی سوالات بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان: (مطالعه موردی: در مدارس زنجیره ای «شکوه علم» شهرستان ارومیه)

این پژوهش با هدف تحلیل نقش سه مولفه نوین آموزشی شامل سواد ذهن آگاهی آموزشی، مدیریت تفکر و مهندسی سوالات در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم تا ششم مدارس زنجیره ای «شکوه علم» شهرستان ارومیه انجام گرفت. از نظر ماهیت، مطالعه حاضر کاربردی و از نظر راهبرد، آمیخته اکتشافی (کیفی–کمی) است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان، مدیران و دانش آموزان پایه چهارم تا ششم این مجموعه مدارس بود. در بخش کیفی، نمونه گیری هدفمند بر اساس معیار اشباع نظری انجام شد و ۵ معلم، ۵ مدیر و ۵ دانش آموز به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل موضوعی (Thematic Analysis) بررسی شدند. در بخش کمی، بر مبنای یافته های کیفی، پرسشنامه محقق ساخته با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تدوین و روایی محتوایی آن با تایید خبرگان و پایایی آن با آلفای کرونباخ (α=۰. ۸۷) سنجیده شد. پرسشنامه در بین نمونه ها توزیع و داده ها با استفاده از همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین میزان بهره مندی از سواد ذهن آگاهی آموزشی، مهارت های مدیریت تفکر و میزان کاربرد مهندسی سوالات با عملکرد یادگیری دانش آموزان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p<۰. ۰۵). تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مدیریت تفکر بیشترین سهم تاثیرگذاری را در میان متغیرهای مستقل بر کیفیت یادگیری دارد. بر اساس نتایج، گنجاندن و تقویت این سه مولفه در سیاست های آموزشی و برنامه های توسعه حرفه ای معلمان می تواند گامی اثربخش در ارتقای کیفیت یادگیری و تحقق آموزش های نسل محور باشد.

کلیدواژه ها:

سواد ذهن آگاهی آموزشی ، مدیریت تفکر ، مهندسی سوالات ، عملکرد تحصیلی.