کاربرد هوش مصنوعی مولد در شخصی سازی روش تدریس برای دانش آموزان با سبک های یادگیری متفاوت
محل انتشار: ماهنامه پایاشهر، دوره: 77، شماره: 7
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 10
فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PAYA_77-7_111
تاریخ نمایه سازی: 25 مرداد 1404
چکیده مقاله:
در عصر حاضر که فناوری به سرعت در حال تغییر و تحول نظام های آموزشی است، هوش مصنوعی مولد (Generative AI) به عنوان یکی از پیشرفته ترین زیرشاخه های هوش مصنوعی، ظرفیت های قابل توجهی برای دگرگون سازی شیوه های تدریس سنتی و حرکت به سوی آموزش شخصی سازی شده فراهم آورده است. آموزش شخصی سازی شده به معنای تطبیق فرآیند تدریس با نیازها، علایق، توانایی ها و سبک های یادگیری خاص هر دانش آموز است، امری که از دیرباز دغدغه نظام های آموزشی بوده، اما با موانع فنی و اجرایی مواجه بوده است. با ورود هوش مصنوعی مولد، امکان تحلیل دقیق داده های یادگیری، تولید محتوای آموزشی متناسب با هر سبک یادگیری، و همچنین تعامل سازنده و در لحظه با فراگیران، فراهم آمده است. در این مقاله، به بررسی دقیق نقش و کاربردهای هوش مصنوعی مولد در شخصی سازی روش های تدریس با تمرکز بر سبک های یادگیری مختلف پرداخته می شود.سبک های یادگیری شامل مدل های گوناگون مانند دیداری، شنیداری، جنبشی، خواندن نویسی، تحلیلی، کل نگر و سایر طبقه بندی های روان شناختی هستند که هر یک از آن ها روش متفاوتی برای درک و پردازش اطلاعات دارند. در نظام آموزشی سنتی، به دلیل محدودیت های زمانی، منابع انسانی و ساختار درسی، ارائه آموزش متناسب با این سبک ها در سطح فردی به دشواری قابل تحقق بوده است. اما هوش مصنوعی مولد می تواند با تحلیل داده های رفتاری، عملکردی و شناختی دانش آموزان، الگوی یادگیری آن ها را شناسایی کرده و بر این اساس، محتوایی تولید کند که متناسب با نیاز آن دانش آموز خاص باشد. این فناوری می تواند متون، تصاویر، ویدئوها، آزمون ها، سناریوهای تعاملی و حتی شبیه سازی های سه بعدی تولید کند که هر یک با سبک یادگیری خاصی همخوانی دارند.یکی از مزایای کلیدی هوش مصنوعی مولد، امکان تعامل زنده و انطباقی با دانش آموزان است. برای مثال، چت بات های آموزشی مبتنی بر مدل های زبانی پیشرفته (مانند GPT) می توانند با دانش آموزان به صورت گفت وگویی کار کرده، سطح دشواری مفاهیم را با توجه به پاسخ های آن ها تنظیم کنند و بازخوردهای فردی ارائه دهند. همچنین، ابزارهایی مانند تولید خودکار خلاصه سازی محتوا، بازنویسی مطالب به زبان ساده تر یا تجسم مفاهیم پیچیده در قالب نمودارها و تصاویر، امکان یادگیری عمیق تر را برای طیف گسترده ای از فراگیران فراهم می آورد. این فناوری نه تنها محتوای آموزشی را شخصی سازی می کند، بلکه تجربه یادگیری را نیز برای دانش آموز جذاب تر، معنادارتر و موثرتر می سازد.در این مقاله، ابتدا به بررسی چارچوب نظری سبک های یادگیری و اهمیت درک تفاوت های فردی در آموزش پرداخته شده و سپس ویژگی های کلیدی هوش مصنوعی مولد و مزایای آن در محیط های یادگیری مورد بحث قرار می گیرد. به دنبال آن، نمونه هایی از استفاده واقعی این فناوری در مدارس و پلتفرم های آموزشی جهانی ارائه شده و نحوه عملکرد ابزارهای مختلف مانند ChatGPT، Gemini، Copilot و Claude در تولید محتوای شخصی سازی شده تحلیل می شود. همچنین، به بررسی این موضوع پرداخته می شود که چگونه این ابزارها می توانند با معلم در تعامل باشند و به او در طراحی تکالیف، آزمون ها، مسیرهای یادگیری فردی و حتی درک بهتر دانش آموزان کمک کنند.با وجود مزایای فراوان، چالش ها و ملاحظات اخلاقی نیز در استفاده از هوش مصنوعی مولد در آموزش مطرح است. از جمله این چالش ها می توان به خطر تولید محتوای نادرست یا جهت دار، احتمال تقویت سوگیری های شناختی، ملاحظات مربوط به حریم خصوصی و داده کاوی، و نیز کاهش نقش معلم انسانی در فرآیند آموزش اشاره کرد. در این مقاله، این چالش ها به صورت جامع تحلیل شده و راهکارهایی برای کنترل و بهینه سازی استفاده از این فناوری در بستر آموزشی ارائه می شود.نتایج تحلیل ها و مطالعات موردی نشان می دهند که در صورت استفاده آگاهانه و هدفمند، هوش مصنوعی مولد می تواند به ابزاری توانمند برای افزایش عدالت آموزشی، بهبود کیفیت یادگیری، و تقویت مشارکت دانش آموزان تبدیل شود. به ویژه در نظام آموزشی ایران که با چالش هایی نظیر تفاوت سطح دانش آموزان، کمبود معلم متخصص، تراکم کلاس ها و منابع محدود مواجه است، بهره گیری هوشمندانه از این فناوری می تواند راهگشا باشد. پیشنهادهایی در زمینه توسعه بسترهای بومی سازی شده هوش مصنوعی، آموزش معلمان برای کار با این ابزارها، و طراحی چارچوب های اخلاقی در سطح مدرسه و وزارت آموزش و پرورش نیز ارائه شده است.در نهایت، این مقاله به عنوان پلی میان روان شناسی یادگیری، فناوری آموزشی و هوش مصنوعی، تلاش دارد تصویری جامع و عملیاتی از ظرفیت های هوش مصنوعی مولد در بهبود فرآیند تدریس و یادگیری فردمحور ارائه دهد. امید است یافته ها و پیشنهادهای ارائه شده، مورد توجه معلمان، مدیران آموزشی، طراحان برنامه درسی و سیاست گذاران قرار گیرد و در جهت ارتقاء کیفیت آموزش و کاهش فاصله یادگیری میان دانش آموزان با سبک های متفاوت موثر واقع شود.
کلیدواژه ها:
هوش مصنوعی مولد ، شخصی سازی آموزش ، سبک های یادگیری ، یادگیری تطبیقی ، آموزش فناورانه ، چت بات آموزشی ، داده کاوی آموزشی ، آموزش فردمحور ، فناوری های نوین آموزشی ، تفاوت های فردی در یادگیری.
نویسندگان
سینا بی باک
۱-کارشناسی علوم تربیتی