مقایسهی اثربخشی الگوی طراحی آموزشی گانیه و بریگز و الگوی طراحی آموزشی-انگیزشی کلر(مدل ARCS) بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به علوم تجربی در دانشآموزان دختر پایهی ششم

هدف از این پژوهش، مقایسهی اثربخشی الگوی طراحی آموزشی گانیه و بریگز و الگوی طراحی آموزشی-انگیزشی کلر بر پیشرفتتحصیلی و نگرش به یادگیری علومتجربی پایهی ششم بود. بدین منظور، از طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد. جامعهی آماری پژوهش، دانشآموزان پایهی ششم از دو مدرسهی دخترانه در شهرستان ساوه بود که نمونهها در سه گروه با حجمهای مساوی (۲۵ نفر) و به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند. دادهها، به کمک آزمون محققساختهی پیشرفتتحصیلی و پرسشنامهی نگرش به یادگیری علومتجربی آیکن (۱۹۷۹)، جمعآوری شد. روایی محتوایی آزمون محققساخته و نگرشسنج، بهترتیب با محاسبهی شاخص روایی محتوا (CVI) و بهرهگیری از نظرات اساتید و گروهی از یادگیرندگان تایید شد. پایایی آنها نیز، بهترتیب، به روش آلفای کرونباخ، ۷۵۲/۰ و ۸۱۴/۰ بهدست آمد. پس از ارائهی آمار توصیفی هر یک از گروهها و کسب اطمینان از برقراری مفروضههای روشهای استنباطی، دادههای حاصل، بهترتیب، با کاربست روشهای آماری تحلیل کوواریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره، تجزیه و تحلیل شد. پس از پیگیری تفاوت میان گروهها به کمک آزمونهای تعقیبی توکی، مشخص شد در سطح اطمینان %۹۵، الگوی گانیه در اثرگذاری بر پیشرفتتحصیلی نسبت به گروه کنترل، با اختلاف میانگین ۶ و نسبت به الگوی کلر، با اختلاف میانگین ۴۰/۴ برتری دارد. در خردهمقیاس لذت از یادگیری، گروههای مبتنیبر الگوهای گانیه و کلر نسبت به گروه کنترل (بهترتیب با اختلاف میانگینهای ۶۸/۶ و ۵۲/۶)، در خردهمقیاس ترس از یادگیری، گروه مبتنی بر الگوی کلر نسبت به گروه کنترل (با اختلاف میانگین ۴۸/۳) و در خردهمقیاس ارزش و اهمیت علوم نیز، هر یک از گروههای مبتنیبر الگوهای گانیه و کلر، نسبت به گروه کنترل (بهترتیب با اختلاف میانگینهای ۴۴/۱ و ۷۲/۱) رو به بهبود عمل کردند. در نگرش به یادگیری نیز در میان دو گروه آزمایشی، اختلاف معناداری مشاهده نشد.

کلیدواژه ها:

الگوی طراحی آموزشی گانیه و بریگز ، مدل ARCS ، پیشرفت تحصیلی ، نگرش به یادگیری