بررسی رابطه چندگانه هوش شرافت، تعادل کار – خانواده با خود مدیریتی شغلی و نیازهای روانشناختی با نقش تعدیل کننده حمایت سازمانی ادراک شده در شرکت های وابسته به صنعت خودروسازی ایران

این پژوهش به بررسی رابطه میان هوش شرافت، تعادل کار-خانواده، خودمدیریتی شغلی و نیازهای روانشناختی با نقش تعدیل کننده حمایت سازمانی ادراک شده در صنعت خودروسازی ایران پرداخته است. داده ها از ۵۴۰ نفر از کارکنان ۵ شرکت وابسته به این صنعت در شهرهای تهران، کرج، یزد، کرمان و تبریز جمع آوری شده اند. نتایج نشان داد که تمامی متغیرهای اصلی پژوهش به طور معناداری بر خودمدیریتی شغلی کارکنان تاثیر دارند. همچنین، حمایت سازمانی ادراک شده به عنوان یک متغیر تعدیل کننده نقش موثری در تقویت این روابط ایفا می کند. هوش شرافت، با تاثیر مثبت خود، به بهبود مسئولیت پذیری و مدیریت وظایف شغلی کمک کرده است. تعادل کار-خانواده نیز به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در کاهش استرس و افزایش بهره وری شناخته شده است. از سوی دیگر، ارضای نیازهای روانشناختی کارکنان، نظیر خودمختاری و شایستگی، تاثیر چشمگیری بر افزایش انگیزه و عملکرد شغلی داشته است. تحلیل داده ها همچنین نشان داد که ویژگی های جمعیت شناختی نظیر جنسیت، سطح تحصیلات و سابقه کاری، در تجربه کارکنان از روابط میان متغیرها تاثیرگذار هستند. زنان حساسیت بیشتری به تعادل کار-خانواده نشان دادند، در حالی که کارکنان با تحصیلات بالاتر تاثیر بیشتری از حمایت سازمانی دریافت کردند. این پژوهش با ارائه راهکارهایی نظیر تقویت برنامه های حمایت سازمانی، طراحی سیاست های تعادل کار-خانواده و توسعه برنامه های آموزشی، به مدیران صنعت خودروسازی کمک می کند تا محیط کاری بهتری برای کارکنان خود فراهم کنند. نتایج این پژوهش همچنین می تواند در سایر صنایع مشابه مورد استفاده قرار گیرد.

کلیدواژه ها:

تعادل کار-خانواده ، خودمدیریتی شغلی ، هوش شرافت ، نیازهای روانشناختی ، حمایت سازمانی ادراک شده