مقایسه فرایندهای عالی شناختی، نشانگان روانشناختی و خطاهای شناختی در بیماران مبتلا به مالتیپلاسکلروزیس (MS) و افراد بهنجار
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 81
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICPCEE22_127
تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1404
چکیده مقاله:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه فرآیندهای عالی شناختی، نشانگان روانشناختی و خطاهای شناختی در بیماران مبتلا به مالتیپلاسکلروزیس (MS) و افراد بهنجار در شهر اصفهان انجام شده است. مالتیپلاسکلروزیس یک بیماری عصبی مزمن است که تاثیرات گسترده ای بر سیستم عصبی مرکزی دارد و می تواند منجر به اختلالات جسمی و شناختی مختلفی شود. این پژوهش بر آن است که تاثیرات این بیماری را بر فرآیندهای شناختی و روانی بیماران و مقایسه آن با افراد سالم بررسی کند. در این مطالعه، جامعه آماری شامل ۱۰۰ بیمار مبتلا به MS و ۱۰۰ فرد سالم بهنجار بود که از بیمارستان کاشانی و مرکز جامع ام اس اصفهان انتخاب شدند. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد و شرکت کنندگان بر اساس سن، جنسیت و سطح تحصیلات همسان سازی شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای مختلفی مانند پرسشنامه نشانگان روانشناختی (SCL-۹۰-R)، آزمون های فرآیندهای عالی شناختی و مقایسه خطاهای شناختی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بیماران MS به طور معناداری عملکرد ضعیف تری در فرآیندهای شناختی از جمله حافظه کوتاه مدت، توجه و حل مسئله در مقایسه با افراد بهنجار دارند. علاوه بر این، تحلیل های روانشناختی نشان داد که بیماران MS سطوح باالتری از نشانگان اضطراب و افسردگی را تجربه می کنند. در مقایسه با افراد سالم، این بیماران همچنین خطاهای شناختی بیشتری را در تصمیم گیری و حل مسائل نشان دادند، از جمله تفکر غیرواقع گرایانه و دوگانه. این یافته ها نشان می دهد که مالتیپلاسکلروزیس تاثیرات قابل توجهی بر عملکردهای شناختی و روانشناختی بیماران دارد و می تواند کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. به ویژه، مشکلات شناختی و روانی بیماران MS می تواند چالش های بیشتری را در مدیریت روزانه و تطابق با بیماری ایجاد کند. نتیجه این تحقیق بر لزوم توجه به ابعاد روانشناختی و شناختی در برنامه های درمانی بیماران مبتلا به MS تاکید می کند. پیشنهاد می شود که مداخلات درمانی و توانبخشی شناختی، به ویژه در زمینه های حافظه و توجه، در کنار درمان های جسمی به طور جدی تری در نظر گرفته شوند. همچنین، این پژوهش می تواند مبنای مناسبی برای مطالعات آینده در زمینه شناخت بهتر مشکلات روانشناختی و شناختی بیماران مبتلا به MS و طراحی روش های درمانی موثرتر باشد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
زرین دخت غلامی شهید
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران (اصفهان)، ایران