تحلیل تطبیقی دیدگاه های سرسون، آیزنر و شواب در تغییرات برنامه درسی: از نظریه تا عمل
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 147
فایل این مقاله در 6 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICPCEE22_115
تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1404
چکیده مقاله:
تغییر برنامه درسی به عنوان یکی از چالش های اصلی در نظام های آموزشی، همواره مورد توجه نظریه پردازان و متخصصان تعلیم و تربیت بوده است. این مقاله به بررسی نظریه ها و رویکردهای آموزشی سیمور سرسون، جوزف شواب و ال یوت آیزنر می پردازد. سرسون با تاکید بر فرهنگ مدرسه، تعاملات اجتماعی و هویت یادگیرنده، به دانش آموزان به عنوان افرادی با نیازها و تفاوت های فردی نگاه می کند. او بر این باور است که برنامه های درسی باید انعطاف پذیر باشند و با مشارکت فعال تمامی ذینفعان طراحی شوند (سرسون ۶۹۹۱). جوزف شواب با رویکرد عملی خود، به تجربیات معلمان و واقعیت های کلاس درس اهمیت داده و تاکید می کند که تلفیق نظریه و عمل می تواند برنامه ریزی درسی را موثرتر کند (شواب ۱۷۹۱). آیزنر نیز با تمرکز بر هنر و زیبایی شناسی، معتقد است که فرآیند یادگیری باید پویا، تعاملی و خلاقانه باشد (آیزنر ۲۸۹۱). تحلیل و مقایسه این دیدگاه ها نشان می دهد که ترکیب آنها می تواند به بهبود کیفیت آموزشی، تقویت خلاقیت و پاسخگویی به نیازهای متنوع دانش آموزان کمک کند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
لیلانخ زری مقدم
دانشجو کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه بیرجند