خاستگاه چرخش زبانی یورگن هابرماس: بنیانگذاری نظریه اجتماعی انتقادی و جایگاه نظریه زبانی هومبولت
محل انتشار: فصلنامه جامعه پژوهی فرهنگی، دوره: 16، شماره: 2
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 35
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_SOST-16-2_010
تاریخ نمایه سازی: 10 خرداد 1404
چکیده مقاله:
اصطلاح «چرخش زبانی» هر چند در رویکردهای مختلف، معانی خاصی دارد اما به طور کلی، به این امر اشاره می کند که در قرن بیستم، «زبان» مرکز توجه اندیشمندان قرار گرفت. مباحثات پیرامون زبان، سبب شد که این اندیشمندان نسبت به یکدیگر مواضع تحلیلی و انتقادی بگیرند. هابرماس، با نقدهایی که به دو سنت فلسفی هرمنوتیکی و تحلیلی وارد کرده است؛ موضع پراگماتیستی خود به زبان را تثبیت نموده است. با پیگیری آثار هابرماس، روشن می شود که خاستگاه توجه او به زبان را باید در«نظریه زبانی هومبولت» دانست. نظریه هومبولت تقسیم بندی سه سطحی از زبان ارائه می کند و این امکان را برای هابرماس فراهم می آورد که او بتواند اولا به دیگر رویکردها زبان اندیش، نقدهایی وارد کند و نابسندگی تفسیر آن ها از زبان را آشکار سازد؛ ثانیا با برجسته سازی سطح پراگماتیستی زبان، نظریه ای اجتماعی بنا نهد که بتواند وضعیت تحقق یافته مدرنیته را فهم و نقد کند. خاستگاه «چرخش زبانی» هابرماس ریشه در نظریه زبانی هومبولت دارد، متفکری که در حاشیه جریان فلسفی قرار می گیرد اما هابرماس با برجسته سازی نظریه زبان شناختی او نشان می دهد که تفسیر و فهم دو متفکر اصلی زبان اندیش قرن بیستم، یعنی هایدگر و ویتگنشتاین درباره مورد زبان، در تقسیم بندی سه سطحی هومبولت قابل تحلیل است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سید اسماعیل مسعودی
بخش جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
محمد تقی ایمان
بخش جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
حسین عباسی
بخش جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران