آونگ اساسی گرایی در تعامل میان قدرت موسس و حقوق اساسی (با نگاهی به نظام حقوقی ایالات متحده)

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 12

فایل این مقاله در 31 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JLSZUT-17-1_007

تاریخ نمایه سازی: 6 خرداد 1404

چکیده مقاله:

مقدمه: با توجه به تغییرات بنیادینی که در شیوه و مبانی کارکردی دولت از آغاز دوران رنسانس به وقوع پیوست، نسبت به تاسیس قدرت سیاسی و نحوه حفاظت از حقوق اساسی افراد، مفاهیمی همچون قدرت موسس و حقوق اساسی به عنوان عناصر تعیین کننده در ساختار حکومت معاصر شکل گرفتند. در گذشته، قدرت سیاسی بر اساس روابط نزولی و مبتنی بر ارث و امانت تثبیت می شد؛ اما در دوران مدرن با ظهور رویکرد تاسیس کنندگی و مشارکت مردم، اصول و ارزش های حقوقی و سیاسی دستخوش تحول شدند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی این تعامل و تنش بین دو مولفه اساسی یعنی «قدرت موسس» به عنوان نمایانگر اراده و خواست عمومی و «حقوق اساسی» به عنوان تضمین محافظت از آزادی ها و حقوق فردی است. از این منظر، سوال اصلی این پژوهش بر آن است که تنظیم گری میان این دو بعد مهم چگونه و بر چه اساسی انجام می شود؟ پژوهش مورد نظر در تلاش است تا ابعاد این تعامل و نقش اساسی گرایی به عنوان ایدئولوژی حاکم را مورد بررسی قرار دهد. روش ها: برای دستیابی به اهداف پژوهش، روش توصیفی-تحلیلی به کار گرفته شده است. در این روش ابتدا با مرور ادبیات تخصصی در حوزه حقوق اساسی، نظریه های مربوط به اساسی گرایی محافظه کار و مترقی مورد مقایسه قرار گرفتند. منابع کتابخانه ای و مقالات تخصصی، به ویژه آثاری از نظریه پردازانی نظیر Loughlin، Chemerinsky و Hirschl، مبنای تحلیل دقیق مباحث ارائه شده بوده اند. در این پژوهش ابتدا با تحلیل تاریخی تحول مفهوم قدرت سیاسی از نظام نزولی به نظام صعودی که منجر به ظهور قدرت موسس شده است، زمینه نظری مورد بررسی قرار گرفت؛ سپس با توضیح نقش حقوق اساسی در حمایت از حقوق فردی و تعیین جهت گیری های قوه قضاییه در تبیین این حقوق، ابعاد مختلف تعامل میان قدرت موسس و حقوق اساسی ترسیم شد. بدین ترتیب، با استفاده از رویکرد تحلیل متنی و مقایسه ای، چارچوب نظری اساسی گرایی به عنوان یک ایدئولوژی حکمرانی استخراج شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که اساسی گرایی به عنوان یک ایدئولوژی جامع حکمرانی، نقش واسطه ای مهم در تنظیم تعامل میان اراده عمومی (قدرت موسس) و حقوق اساسی دارد. این ایدئولوژی در اصل نشانگر تعادلی است که در آن هرگاه خواست اکثریت در تصمیم گیری های سیاسی مطرح شود، باید با حفاظت از حقوق فردی تعادل برقرار شود. از یک سو، رویکرد محافظه کارانه اساسی گرایی به بازنگری قضایی به عنوان ابزاری برای محدود کردن مداخله قضات در تفسیر قانون اساسی اعتقاد دارد، زیرا در این دیدگاه، ترجیح بر آن است که رای مردمی و تصمیم های مقننه به عنوان بازنماینده اراده عمومی به اعمال بپردازند و قوه قضاییه نقش تفسیرکننده محدود و تثبیت کننده اصول داشته باشد. از سوی دیگر، رویکرد مترقی اساسی گرایی به انعطاف پذیری در تفسیر مفاد قانون اساسی و امکان تغییر و تطبیق آن بر اساس تحولات اجتماعی و سیاسی تاکید می کند. مطابق یافته ها، دادگاه های عالی در کشورهایی نظیر ایالات متحده از طریق بازنگری قضایی نقش کلیدی در تبیین مفاد قانون اساسی و تنظیم تعارض میان خواست عمومی و حقوق فردی ایفا کرده اند؛ به طوری که تاریخچه حقوقی این کشور نشان دهنده تحولاتی است که در مواقع بحرانی، مدافع حقوق اقلیت و فراهم کننده فضای برای اصلاحات اجتماعی بوده است. همچنین این پژوهش نشان می دهد که وجود دو پارادایم اساسی گرایانه – محافظه کار و مترقی – در عمل موجب بروز تعارضاتی نیز می شود، زیرا هر یک از این رویکردها دارای نهادینه سازی متفاوتی از اصل ترجیح میان حقوق اساسی و قدرت موسس هستند. درحالی که رویکرد محافظه کار بیشتر بر اصل عدم دخالت قضات در سیاست گذاری تاکید دارد، رویکرد مترقی به ضرورت مداخله قضایی در موارد بحرانی برای حمایت از حقوق بشر و اقلیت ها استناد می کند. به بیان دیگر، اساسی گرایی عمل ماجرایی از میانجی گری میان تفسیر گسترده و محافظت نسبی از اصول است که در نهایت در تعیین سیاست های کلان و ساختارهای حقوقی نهایی کشورها منعکس می شود. یافته های پژوهش همچنین به این نکته اشاره دارد که ثبات و دوام قانون اساسی مستلزم استفاده از زبان و عبارات نسبتا مبهم در مفاد آن است تا بتوانند در طول زمان با تغییرات اجتماعی، معنا و مفهوم خود را حفظ کنند؛ امری که به نوبه خود منجر به ایجاد مجوزهای متفاوت برای تفسیر و بازنگری قضایی شده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، می توان گفت اساسی گرایی به عنوان یک ایدئولوژی حکمرانی، ابزاری کارا برای میانجی گری میان قدرت موسس و حقوق اساسی در نظام های مدرن محسوب می شود. استفاده از ابزارهایی نظیر بازنگری قضایی امکان تنظیم دقیق و انعطاف پذیر برخورد با چالش های ناشی از تعارض میان اراده اکثریت و حفاظت از حقوق فردی را فراهم آورده و نقش مهمی در تضمین عدالت و دموکراسی ایفا می کند.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

علیرضا دبیرنیا

دانشیار حقوق عمومی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم، قم، ایران

عبدالسعید شجاعی

استادیار حقوق عمومی، دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران

مهراد مومن

دانشجوی دکتری حقوق عمومی، دانشکده حقوق، دانشگاه قم، قم، ایران

مراجع و منابع این مقاله:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
  • بیهقی، ابوالفضل (۴۳۲ ق). تاریخ بیهقی، به تصحیح دکتر علی ...
  • Albert, R. (۲۰۱۷). How a court becomes supreme: Defending the ...
  • Babie, P. T., & Bhanu, A. P. (۲۰۲۲). The Form ...
  • Beyhaqhi, A. (۱۰۵۳). Beyhaqhi Chronicle, edited by Ali Akbar Fayyaz ...
  • Bowie, N. (۲۰۲۰). The Constitutional Right of Self-Government. The Yale Law ...
  • Brown-John, C. L. (۱۹۹۹). Self-Determination, Autonomy and State Secession in ...
  • ButleRitchie, D. T. (۲۰۰۴). Critiquing Modern Constitutionalism. Appalachian Journal of ...
  • Chemerinsky, E. (۲۰۰۴a). In defense of judicial review: The perils ...
  • Chemerinsky, E. (۲۰۰۴b). Progressive and Conservative Constitutionalism as the United ...
  • Cohen, J. L., & Arato, A. (۲۰۱۶). Civil society and ...
  • Colby, T. B., & Smith, P. J. (۲۰۰۹). Living originalism. Duke ...
  • Epp, C. R. (۱۹۹۸). The rights revolution: Lawyers, activists, and supreme ...
  • Farinacci-Fernós, J. M. (۲۰۱۸). Post-liberal constitutionalism. Tulsa Law Review, ۵۴(۱), ۴ ...
  • Gienapp, J. (۲۰۲۱). Written Constitutionalism, Past and Present. Law and History ...
  • Goldstein, L. F. (۲۰۰۴). From democracy to juristocracy. Law & Society ...
  • Gould, J. S. (۲۰۲۲). Puzzles of Progressive Constitutionalism, Harvard Law ...
  • Guarnieri, C., & Pederzoli, P. (۲۰۰۲). From Democracy to Juristocracy. The ...
  • Hirschl, R. (۲۰۰۴). Juristocracy- Political, not Juridical. The Good Society, ۱۳(۳), ۶-۱۱ ...
  • Hirschl, R. (۲۰۰۶). The new constitutionalism and the judicialization of ...
  • Hirschl, R. (۲۰۰۸). The judicialization of mega-politics and the rise ...
  • Hirschl, R. (۲۰۰۹). Towards juristocracy: the origins and consequences of the ...
  • Law, D. S. (۲۰۰۸). A theory of judicial power and ...
  • Levinson, S. (۲۰۱۱). Constitutional faith. Princeton University Press ...
  • Loughlin, M. (۲۰۱۴). The concept of constituent power. European Journal of ...
  • Loughlin, M. (۲۰۲۲). Against Constitutionalism. Harvard University Press ...
  • Lovell, G. I., & Lemieux, S. E. (۲۰۰۶). Assessing juristocracy: ...
  • MacDonnell, V. A. (۲۰۱۳). The constitution as framework for governance. University ...
  • Marshall, W. P. (۲۰۱۱). Progressive Constitutionalism, Originalism, and the Significance ...
  • McClain, L. C., & Fleming, J. E. (۲۰۰۵). Constitutionalism, judicial ...
  • Prakash, S. B., & Yoo, J. C. (۲۰۰۳). The origins ...
  • Wollheim, R. (۲۰۱۶) A Paradox in the Theory of Democracy. ...
  • Rostow, E. V. (۱۹۵۲). The democratic character of judicial review. Harvard ...
  • Sager, L. G. (۲۰۰۴). Justice in Plainclothes: a theory of American ...
  • Schmitt, C. (۲۰۰۸). Constitutional theory. Duke University Press ...
  • Smith, P. J. (۲۰۱۰). How different are originalism and non-originalism? Hastings ...
  • Tushnet, M. (۲۰۰۰). Taking the Constitution away from the Courts. ...
  • Voigt, S. (۲۰۰۵). The Economic Effects of Judicial Accountability: Some ...
  • Waldron, J. (۲۰۰۶). The core of the case against judicial ...
  • Ware, L. (۲۰۱۲). Civil rights and the ۱۹۶۰s: A decade ...
  • Weller, M. & Wolff, S. (۲۰۰۵). Autonomy, Self-Governance and Conflict ...
  • Wellington, H. H. (۱۹۸۲). The nature of judicial review. The Yale ...
  • نمایش کامل مراجع