بررسی تطبیقی موتیف مرگ در اشعار فروغ فرخزاد و سیلویا پالت

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 84

فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLP13_115

تاریخ نمایه سازی: 27 فروردین 1404

چکیده مقاله:

مرگ یکی از دغدغه های اصلی و از مهمترین معماهای ذهنی انسان است و اندیشیدن به آن در میان تمام اقوام و در ادوار مختلف تاریخ بشر، همواره از موضوعاتی بوده که ذهن آدمی را به خود مشغول کرده است. تا آن جا که ناشناخته بودن مرگ و سیمای هراسناک آن در نگاه فالسفه، دانشمندان و هنرمندان آن را به مساله ای غامض و الینحل مبدل شده است. در نگاه عرفا و شاعرانی که به نوعی به آن اندیشیده اند، مرگ، نه تنها آغاز یک زندگی تازه است بلکه وسیله ای است برای متصل شدن به معشوق ازلی. فروغ فرخزاد و سیلویا پالت نیز به عنوان دو تن از شعرای نامی ادبیات جهان، چنان که خود اذعان می کنند همواره در تقابل با مرگ و زوال بوده اند و از این روی موتیف و موضوع اصلی اشعار آنها مرگ و زوال است. پیداست که برای یافتن دلیل اصلی این موضوع به عنوان اصلی ترین درون مایه ی شعر هردو شاعر نیاز به افکار پیچیده فلسفی نیست زیرا هر شاعر فراخور اندیشه و حال و هنجار خود از آن سخن می گوید. بنابراین مرگ از جمله موضوعات ازلی و ابدی است که از بدو پیدایش انسان دغدغه ی ذهنی وی بوده است و در دستگاه های فکری مختلف نمود متفاوت دارد. برخی مرگ را پایان زندگی می دانند و برخی دیکر آن را ادامه ی هستی و آغازگر زندگی حقیق ی تلقی می کنند. در این مقاله نویسنده با بررسی زندگینامه ی فروغ فرخزاد و سیلویا پالت، افق های مشترک اشعار ایشان را در موض وع مرگ مورد بررسی قرار می دهد.

نویسندگان

مریم کیانی فر

دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی،مدرس دانشگاه

حمید خزلی

کارشناسی ارشد هوش مصنوعی