تاثیر آموزش های شناختی در حافظه ی کلامی و غیر کلامی دانش آموزان نارساخوان پایه دوم ابتدایی

این مقاله به بررسی تاثیر آموزشهای شناختی بر حافظه کلامی و غیرکلامی دانش آموزان نارساخوان پایهی دوم ابتدایی می پردازد. با توجه به چالش های یادگیری دانش آموزان نارساخوان، هدف این تحقیق تقویت تفرآیندهای شناختی این دانش آموزان از طریق روشهای آموزشی خاص و بررسی اثرات آن بر حافظه های کلامی و غیرکلامی آنها است. در این راستا، مفاهیم کلیدی دیگر شامل آموزشهای شناختی، حافظه کلامی و غیرکلامی، و نارساخوانی مورد بررسی قرار گرفته اند. روش تحقیق به صورت تجربی با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده است. گروه آزمایش تحت آموزشهای شناختی خاصی قرار گرفتند که شامل استراتژیهای فعال یادگیری، استفاده از حافظه تصویری و حرکتی و تقویت پردازش اطلاعات بود. نتایج نشان داد که آموزشهای شناختی تاثیر مثبتی بر حافظه کلامی و غیرکلامی دانش آموزان نارساخوان دارند. گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل پیشرفت قابل توجهی در هر دو نوع حافظه از خود نشان دادند. این تغییرات در آزمونهای پس آزمایشی به وضوح قابل مشاهده بود و تحلیل های آماری نشان دهنده تفاوتهای معنادار میان گروه ها بود (p-value < ۰.۰۵). نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزشهای شناختی می تواند ابزار موثری برای تقویت حافظه و مهارتهای یادگیری در دانش آموزان نارساخوان باشد و پیشنهاداتی برای استفاده از این روش ها در مدارس ابتدایی ارائه می دهد. این تحقیق همچنین به ضرورت توجه به نیازهای ویژه دانش آموزان نارساخوان و بهره گیری از استراتژیهای آموزشی جدید برای بهبود عملکرد تحصیلی این گروه از دانش آموزان تاکید می کند.

کلیدواژه ها:

نارساخوانی ، حافظه کلامی ، حافظه غیرکلامی ، اموزش های شناختی