موقعیتهای طراحی، احیاء و حفاظت زیست بومی
محل انتشار: اولین کنگره بین المللی احیاء بوم شناختی بر پایه طبیعت (با تاکید بر صیانت از شتر دوکوهانه)
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 68
فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NERUMA01_161
تاریخ نمایه سازی: 13 اسفند 1403
چکیده مقاله:
حفاظت و احیای زیستبوم، کالن مساله های با ابعاد و ماهیت های متفاوت می باشد. این تفاوت، زمینه ساز مطرح شدن طیف متنوعی از مباحث حفاظتی و احیایی از مسیرهای دانشی موجود در کالن حوزه های علوم اجتماعی و انسانی، فنی-مهندسی و علوم پزشکی و دام پزشکی و حشره شناسی پزشکی و گیاه پزشکی شده است که هر یک، تحلیل و پاسخی را عرضه می دارند. در این مقاله، این تنوع خاستگاه و مسیرهای سه گانه (توصیف، تجزیه و ترکیب، تجویز) برای حفاظت و احیاء زیست موقعیت «بوم» نامگذاری شده است. در چنین وضعیتی، احیاء و حفاظت از زیست بوم با چالش های متعددی روبرو می شود. پرسش اصلی در این مقاله عبارت است از این که: چگونه می توان بر شکاف ناشی از تفاوت حوزه های علمی درگیر در مباحث احیاء زیست بوم و حفاظت از آن غلبه کرد؟ به نظر می رسد برای بازخوانی و آینده نگری مساله احیاء و حفاظت از زیست بوم، می بایستی از تحلیل در سه سطح دانشی-نهادی-سیاستی استفاده گردد. عرصه زیست و تنوع زیستی دربرگیرنده پیوند عمیق میان سه حوزه بیولوژی-فیزیولوژی-اکولوژی با لحاظ اکولوژی اجتماعی می باشد. از اینرو، واکاوی آن به فرهنگ «صورت یکپارچه در قالب همبست-زیست بوم» مطرح شده است. این طراحی فناوری بومی و نو متفاوت با هدف غایی بازگشت پذیری سرزمین در مقیاس های مختلف (از یک مکان کوچک تا زیست کره) می تواند دستور کارهای جدید دانشی-نهادی-سیاستی تعریف کند. استفاده از روش انتقادی در تحلیل تغییرات اکوسیستمی (طبیعی و اجتماعی) با تاکید بر همبست و بر پایه تغییرات نوین در علوم پایه و علوم اجتماعی، می تواند راهگشای شناسایی و تحلیل های واقع بینانه باشد. نتیجه تغییر رویکرد از تحلیل های تک حوزه رشته ای به احیاء و حفاظت از زیست بوم به ژرف نگری های بین رشته ای و فرا رشته ای، پرداختن به تحلیل های آمایش سرزمینی (بیوفیزیکی-اجتماعی) است. نتیجه پذیرش تغییر یاد شده، پرهیز از تقلیل گرایی در تحلیل حفاظتی و احیایی زیست بوم، گشودن مباحث شناختی در سرزمین شناسی، گذار از اوت اکولوژی به سین اکولوژی، توجه به پیوندهای فراگیر راه و اکولوژی، و کاربست و تعمیق ادبیات فراپایداری (احیایی) است. مثال، در تحلیل بیوفیزیکی-اجتماعی تالاب نئور و یا شتر دوکوهانه اردبیل، مشروط به شناسایی آن ها به مثابه استعداد سرزمین، و کالبدشکافی هویت زیستی (بیولوژیکی-فیزیولوژیکی-اکولوژیکی) آن ها در طول زمان (از دیرینه تا آینده) می توان امیدوار به مداخله (حفاظت و احیاء) بود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
محمود مهام
عضو هیات علمی، گروه مطالعات انقلاب اسلامی، پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ایران