رسالت دانشگاه ها در هزاره سوم

جهانی شدن یکی از مهمترین مقولات بشری در دهه های پایانی قرن بیستم و دهه آغازین هزاره سوم است که زندگی انسان ها را در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیره تحت تاثیر خود قرار داده و در این میان به نقش دانشگاه ها نباید بی توجه بود زیرا امروز نمی توانند دانشگاه ها همچون سازمانی مستقل و یکپارچه بدون ارتباط با حوزه دیگر دوام بیاورند؛ بلکه باید نقش دانشگاه ها تغییر اساسی کند و توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع خود را در اولویت قرار دهند که به نوبه خود به رویکردهایی جدید نسبت به پیوند دانشگاه و اجتماع نیاز است دانشگاه ها به عنوان موثرترین نهاد در جهت تعلیم و تربیت رسمی در جامعه بعد از مدرسه به عنوان متولی فرایند تعلیم و تربیت و قوام بخش فرهنگ عمومی است؛ زیرا ساخت و فعالیت های دانشگاه آن از جهان بینی و فرهنگ جامعه سرچشمه می گیرد با توجه به اینکه دانشگاه از ارکان اصلی و مهم جامعه و کشور است، بعد اجتماعی آن فراتر از زمان و مکان است و باید به حد کفایت به آن توجه شود .با توجه به تغییرات اجتماعی و فرهنگی در آغاز قرن بیست ویکم، دانشگاه ها مجبورند درباره جایگاه وعملکردشان در جامعه بازنگری کنند. هدف این مقاله رسالت دانشگاه ها در هزاره سوم هست.

کلیدواژه ها:

دانشگاه ، هزاره سوم ، تعلیم وتربیت