مطالعه تطبیقی جاجیم چیچک لمه و شیشه درمه قشقایی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 0

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCICS01_036

تاریخ نمایه سازی: 27 آذر 1403

چکیده مقاله:

نساجی و بافندگی از هنرهای بومی و مهم ایران است که به گواه تاریخ و با استناد به بافته های باستان شناسی پیشینه آن به هزاره چهارم و پنجم پیش از میلاد می رسد این هنرها در سرتاسر ایران رواج داشته و در هر منطقه ای از حال وهوای مختص به خود برخوردار بوده اند. دست بافته ها دارای تنوع زیادی هستند و غالبا به صورت زیرانداز روانداز و البسه مورد استفاده قرار می گیرند که در آن ها نهایت خلاقیت و زیبایی بصری و کاربردی به کارگرفته شده است. نیاکان ما کوشیده اند تا این صنایع را به حد اعلای خود ارتقا دهند؛ اما از زمانی که ریسندگی و بافندگی به ماشین سپرده شده است کمتر خلاقیتی در بافته های دستی رخ نموده و بیشتر تکرار مکررات است. نه تنها چیزی به آن افزوده نشده بلکه از لحاظ کیفیت ضعیف تر نیز شده، به طوری که گاها در برخی مناطق بسیار کم رنگ و یا به دست فراموشی سپرده شده است. یکی از این دست بافته ها بافت دست بافته ای تارنما بنام شیشه درمه در ایل قشقایی می باشد که بافتی بسیار پیچیده و سخت دارد. چنان که معدود افرادی برای آموزش این تکنیک تمایل نشان می دهند و اکثر بافنده های آن از سال خوردگان می باشد که روزبه روز از تعداد آن ها کاسته می شود. در منطقه شمال غربی کشور در استان اردبیل نیز جاجیمی بافته می شود که به چیچک لمه معروف است و با توجه به حرکت تاروپود و ایجاد نقشی بسیار شبیه تکنیک شیشه درمه است، فقط تفاوت هایی در نحوه بافت و آماده سازی دارد. پیچیدگی جاجیم این منطقه در بخش چله دوانی آن است. به این صورت که چله کش های حرفه ای آن را چله دوانی کرده و آماده بافت میکنند و بافند گان آن را می بافند. بافت آن بسیار آسان و سریع می باشد. با توجه به یکسانی هر دو تکنیک هر کدام بنا به نحوه زندگی و شرایط اقلیمی و آب وهوایی روشی برای اجرای بافت برگزیده اند که باعث ایجاد محدودیت ها و ویژگی هایی در این دست بافته شده است. در این پژوهش به صورت میدانی و عملی صورت گرفته است و با بررسی هر دو جاجیم به اثبات یکسانی تکنیک بافت و روشهای اجرای متفاوت آنها کوشیده شده است.

نویسندگان

لیلا یوسفی

دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش در فرش، دانشکده هنرهای کاربردی، دانشگاه هنر ایران، تهران

بیژن اربابی

استادیار گروه فرش، دانشکده هنرهای کاربردی، دانشگاه هنر ایران، تهران