بررسی موسیقی کبیر فارابی و مقایسه آن با سماع عارفانه در دیدگاه مولانا
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 95
فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
LLCSCONF20_041
تاریخ نمایه سازی: 27 آذر 1403
چکیده مقاله:
مولانا نه تنها اهل شعر و موسیقی، بلکه اهل سماع هم بوده است و مجالس پرشوری که برای سماع در خانقان خود برگزار کرده دلیلی بر این ادعاست اوگاهی در خلوت به نواختن رباب هم مشغول بود و حتی تصرف هایی را هم در ان انجام داده است، از آثار و منابع چنان بر می آید که او با تی هم آشنا بوده و رباب و نی را پاسخی برای روح تلقی کرده است. فارابی کتابی با عنوان موسیقی کبیر دارد که نظریات خود درباره انواع موسیقی را به تفصیل شرح داده است. یکیاز نظریات او شامل وسیله بودن موسیقی و نه هدف غایی بودنش در کنار رسیدن به تعالی روح آدمی است که این دیدگاه نزدیکی بسیاری به قصد عارفانی چون مولانا از برگزاری مراسم سماع دارد. هدف عارف در سماع تنها دست افشانی و چرخ زدن نیست بلکه این را ابزاری می داند که او را به وجد و د نهایت قرب الهی می رساند که حتی در برخی زمان ها به تخریق و خرقه دریدن ناشی از وجد هم منجر می شود. در نظر فارابی یکی از اهداف موسیقی لذت بردن است اما این لذت نباید ناشی از لهو و شهوت باشد. به دلیل شنیدن خطاب «الست بربکم» دل و ضمیر آدمی با موسیقی و آواز آشناست و برای تعالی روح به آن نیازمند است بنابراین نه تنها بد نیست بلکه در دیدگاه عرفا و صوفیه «وارده حق است بر دل آدمی» این مقاله با جستجو در اثار فارابی و روش کتابخانه ای به بررسی آراء و وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه صوفیه و عرفا به موسیقی و سماع پرداخته و به دنبال پاسخی برای این سوال محوری است که ایا تصوف فارابی با عرفان مولان هم پوشانی دارد؟ در نظر نگارنده تصوف فارابی و مولانا در جایی هم سو شده است که ذکر دلایل آن خواهد رفت.
نویسندگان
مبینا اشرفی
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان، سمنان،ایران