تحلیل روایی رمان پل معلق اثر محمدرضا بایرامی بر اساس نظریه ژرارژنت

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 29

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF20_036

تاریخ نمایه سازی: 27 آذر 1403

چکیده مقاله:

روایت شناسی شاخه ای از مطالعات ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد و کارکرد اصلی آن بررسیعناصر ساختاری است. ژرارژنت نظریه پرداز فرانسوی یکی از روایت شناسان مطرح ساختارگرا است کهطرحی را برای بررسی متون روایی پیشنهاد می کند و گام بلندی درراه اعتلای این علم برداشت. او در نظریاتخود به بررسی سه عامل زمان دستوری، وجه یا حال و هوا و لحن پرداخته است. مقاله حاضر به شیوه تحلیلیو توصیفی به تحلیل روایت رمان پل معلق اثر محمد رضا بایرامی که یکی از آثار موفق در حوزه ی ادبیاتداستانی دفاع مقدس است بر اساس نظریه ژرارژنت با توجه به شاخصه های (زمان و وجه ) می پردازد. نتایجپژوهش نشان می دهد در این رمان شاخصه زمان حال است. اما در برخی موارد داستان گرفتار انحراف زمانیمی شود. زمان پریشی گذشته نگر در داستان بیشتر از زمان پریشی آینده نگر ملاحظه می شود. در رمان شاهدروایت گری دو راوی هستیم، راوی دانای کل به عنوان راوی غالب روایت، وراوی شخصیت که در بخشهایی از داستان روایت گری می کند. در بحث کانونی شدگی با کنونی سازی متغیر روبه رو هستیم. کانونسازی غالب در این زمان از نوع کانون سازی صفر و متعلق به راو ی کانون ساز دانای کل است و بسامد غالباز نوع مفرد است .

نویسندگان

رقیه صدرایی

عضو هیئت علمی تمام وقت دانشگاه علوم و تحقیقات تهران

مریم برزگر

عضو هیئت علمی تمام وقت دانشگاه علوم و تحقیقات تهران

رضا زندآور

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات