تحلیل جامعه شناختی تحول نقاشی ایران در دوره قاجار
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 134
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JCSC-20-75_004
تاریخ نمایه سازی: 27 آبان 1403
چکیده مقاله:
در این مقاله تحول نقاشی ایران در دوره قاجار را از منظری جامعه شناختی مورد بررسی قرار دادیم. در این میان با بررسی سیر تحول نقاشی ایران در دوران گذار از سنت به تجدد و تاکید بر نقش دو نقاش برجسته این دوران یعنی صنیع الملک و کمال الملک، با بهره گیری از نظریه های جامعه شناسی هنر پی یر بوردیو و به طور مشخص نظریه میدان های اجتماعی و منش (هبیتاس)، در پی یافتن پاسخ مناسب به پرسش هایی از این دست بر آمدیم: آثار نقاشی صنیع الملک و کمال الملک در تعامل میان منش آنان با قواعد و منطق میدان قدرت و میدان تولید هنری از چه نسبتی برخوردار است؟ چرا به رغم تربیت مشترک (منش) کمال الملک و صنیع الملک، در نهایت کمال الملک در موضوع و سوژه مسیری متفاوت از صنیع الملک در پیش گرفت؟ آیا وقوع جنبش مشروطیت در تغییر نگرش کما ل الملک و گذر او از "هنرمند قطب وابسته" به "هنرمند قطب مستقل" تاثیر داشته است؟ بدین منظور از روش ساختارگرایی تکوینی بوردیو که رویکردی تلفیقی را دنبال می کند استفاده کرده و در نهایت پس از تحلیل آن به این نتیجه رسیدیم: کمال الملک، متاثر از انقلاب مشروطه و در واکنش به تحولات اجتماعی ناشی از آن، با گذر از «هنرمند قطب وابسته» تبدیل به «هنرمند قطب مستقل» شده و این تحول اساسی و مهم را می توان آغاز شکل گیری میدان مستقل نقاشی در ایران قلمداد نمود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
حمید شاکری
دکترای جامعه شناسی، عضو موسسه ایرانشناسی بریتانیا، لندن، انگلیس
سارا شریعتی
استادیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
مهرداد نوابخش
استاد گروه جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران