ارزیابی نظریه جان رالز در خصوص عدالت به عنوان مبانی حقوق بشر

جان رالز« در نظریه عدالت خود با بیان اصولی از قبیل »وضع نخستین «، »پرده نادانی « ، »برابری فرصت ها«، »توجه به کرامت انسانی «، »اصل آزادی های اساسی « و »اصل تفاوت « تاکید دارد که با رعایت این اصول می توان عدالت را در جوامع بشری برقرار ساخت . نکته قابل توجه در ارتباط با این نظریه انتقادات وارد شده بر آن است . انتقاداتی از این دست که آیا نظریه مطرح شده دارای انسجام درونی می باشد و عناصر آن با یکدیگر سازگاری و هماهنگی لازم را دارند؟ آیا کشورها در سیاست گذاری های داخلی خود، اصول اعلامی رالز را مد نظر قرار داده اند؟ از سوی دیگر نگاه فعالان نژادی و هویتی به این نظریه چگونه می باشد؟ از آن گذشته همانطور که می دانیم عدالت یکی از اصول اساسی بیان شده در اسناد حقوق بشری می باشد که این موضوع لزوم توجه به این نظریه را دو چندان خواهد نمود. از این رو در این نوشتار سعی بر آن شده است اصول مورد نظر رالز مورد ارزیابی قرار گرفته و تا حد امکان به انتقادات مطرح شده در خصوص آن پرداخته شود. مورد دیگری که مورد بررسی قرار خواهد گرفت میزان اجرایی بودن این نظریه می باشد. اینکه نظریه مورد بحث تنها در حد آرمان و آرزو بوده و یا کشورهایی قادر به اجرایی کردن آن بوده اند؟

کلیدواژه ها:

جان رالز ، نظریه عدالت ، وضع نخستین ، پرده نادانی ، حقوق بشر