عناصرداستان دررمان بیگانه

هنرمندی و خلاقیت داستان نویس ، در فرایند تبدیل طرح به داستان نمود و ظهور مییابد. داستان نویس با بهره گرفتن از عناصر داستان و تزریق آن ها در ساختمان طرح، باعث آفرینش داستان می شود. عناصر داستان، اجزای تشکیل دهنده داستان هستندکه در مجموع همه با همیک کل ویک سیستم را تشکیل می دهند و باعث آفرینش داستان می شوند. از جمله این داستان ها، بیگانه ، نوشته ی آلبر کامو است که نویسنده در آن از پوچی و بی تفاوتی صحبت می کند . کامو در این داستان توصیف دقیقی از شخصیت های فرعی دارد و مفاهیم مورد نظر خود را با استفاده از شخصیت های داستان خود بیان می کندیا به عبارتی دیگر، از آن ها به عنوان نماد استفاده می کند. این داستان در فاصله ی زمانی کوتاه و دریک فضای محدود رخ می دهد. از نظر مضمون و درونمایه برخی مولفه ها مانند» معنا باختگی و پوچی «و » بد بینی و شکاکیت « در رمان بیگانه قوی ترند و لحن کامو در این رمان متناسب با مضمون، تلخ و غم انگیز است و کامو به خوبی ناراحتی خود را به خواننده منتقل می کند. در این پژوهش که با روش توصیفی -کتابخانه ای انجام شده ،سعی بر این است که با بررسی عناصر داستانی در رمان بیگانه و کالبد شکافی آن به شناخت بهتری از این اثر کلاسیک دستیابیم .

کلیدواژه ها:

رمان ، آلبرکامو ، بیگانه ، عناصرداستان ، کلاسیک