بررسی چگونگی کارکرد مولفه های عشق در رمان «بامداد خمار» با تکیه بر نظریه مثلث عشق رابرت جی استرنبرگ

در این جستار ، به بررسی مولفه های عشق و ویژگی های رمان بامداد خمار و مقایسه آن با نظریه عشق رابرتجی استرنبرگ می پردازد و هر یک از مولفه های عشق را توضیح میدهد .عشق در ادبیات فارسی از دیرباز تا کنون همواره به عنوان یکی از موضوعات اساسی و جذاب مطرح شده است؛ دراین میان در آثار نویسندگان زن به دلیل خصایص روحی روانی و بعضا پایبندی به اصول پذیرفته شده سنت نوشتارزنانه، به پدیده عشق با نگاهی دقیق، جزئی و در نهایت لطافت و آمیخته با عواطف ناب بشری نگریسته می شود اماباید گفت آنچه در این زمینه مغفول مانده مواجهه ساختارمند، نظریه محور و علمی با مسئله عشق است. یکی ازصاحبنظران علم تریت و روان شناسی، رابرت جی استرنبرگ در سال های اخیر نظریات پرمایه ای پیرامون پدیدهعشق مطرح کرده است که یکی از مهمترین آنها نظریه مثلث عشق او است، این نظری هم به سه ضلع «تصمیمتعهد»، «صمیمیت»، اشتیاق جنسی یا شور و شهوت می پردازد .پژوهش حاضر از رهگذر بررسی آماری مولفه های عشق از دیدگاه استرنبرگ و نیز تحلیل و بررسی مصداقیمولفه های یاد شده به دنبال پاسخ به چند پرسش است از جمله اینکه رابطه عشقی منعکس شده در رمان بامدادخمار بیشتر متمایل به کدام یک از انواع عشق از دیدگاه استرنبرگ است و اینکه آیاساسا رابطه مذکور تنها محدودبه یکی از انواع عشق است؟ که در نتیجه باید اظهار داشت به دلیل وجود تضاد طبقاتی، عدم آگاهی طرفین رابطهو ... عشق نهفته در این رابطه قطعا از نوع عشق متعالی نیست و با توجه به فراوانی داده های آماری، وجه غالبرابط، منعکس شده در این رمان از نوع عشق رمانتیک است هر چند در موارد ی به دیگر انواع عشق از جمله عشقخالی نیز شباهت دارد .

کلیدواژه ها:

عشق ، روان شناسی ، رابرت جی استرنبرگ ، بامداد خمار