نقد روانشناختی قصه باغ هزار دخترون اثر افسانه شعبان نژاد با تکیه بر نظریه مارتین سلیگمن

روانشناسی مثبت گرا نظریه ای در دانش روانشناسی ست که بر توانمندی و قابلیت های انسان تمرکز دارد و در تلاش است با پرورشاستعدادهای آدمی، وی را جهت رسیدن به رضایت و شادکامی یاری کند، مارتین سلیگمن از نظریه پردازان اصلی روانشناسی مثبت گرا،توانمندی های انسان را در شش گروه خرد ورزی، شجاعت، انسانیت، رهبری و کارگروهی، خویشتنداری ، تعالی و معنویت دسته بندیکرده است ؛ بر این اساس افراد با تقویت فضایل اخلاقی می توانند به زندگی سالم دست یابند. باغ هزار دخترون اثر افسانه شعبان نژاد،قصه کودکانه ای ست که قهرمان های آن عموما با غلبه بر موانع، در مسیر قصه پیش میروند، تحقیق حاضر با قرائت تنگاتنگ قصهباغ هزار دخترون ، به بررسی فضیلت های شش گانه مارتین سلیگمن در این قصه می پردازد و الگوی رفتاری مشخصی جهت تقویتتفکر مثبت در کودکان ارائه میدهد، نتیجه آن که قصه باغ هزار دخترون، با خلق ارزش هایی چون جرئت و مدامت، رهبری، کارگروهی ، خلاقیت، عشق و امید، به سمت اندیشه متعالی سیر میکند؛ از همین رو مولفه های روانشناسی مثبت گرا در این قصه میتواندجهت ایجاد تفکر مثبت، اعتماد به نفس و خودتعالی در شخصیت کودکان موثر واقع شود.

کلیدواژه ها:

نقد روانشناختی ، باغ هزار دخترون ، شعبان نژاد ، مارتین سلیگمن