تطبیق معنای عشق در اشعار مولوی و شهریار

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 150

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MTCONF08_059

تاریخ نمایه سازی: 9 مهر 1403

چکیده مقاله:

تخلص «شهریار» را برای خود برگزید. و به واسطه شعر روان، راحت، دل نشین و پرجادبه و دل پسند عوام و خواص، شهریار شهر سخن گردید و بی شک هیچ شاعری هم چون او از همانندانش مشهورتر و نامورتر نگردید که شاید دلیل شهرت او را باید. در ذولسانین بودن او جست و جو کرد زیرا اشعار ترکی اش به خصوص حیدربابا دایره وسیع نام آوری او را نام آورتر و وسیع تر کرد. نکته قابل توجه در زندگی و اشعار شهربار این است که در سروده های خویش, از پدر و مادرش به کرات به نیکی یاد می کند و ذوق و قریحه اش را در ستایش آنها به کار می گیرد. عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرت وی عجین گشته و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. مولانا می گوید: ناف ما بر مهر او ببریده اند عشق او در جانما کاریده اندمولانا به سبب سوز عشقی که در دل دارد پله پله مقامات تتبل تا فنا را پشت سر می نهد تا به ملاقات معشوق حقیقی نایل اید. عشقی که مولانا از ان صحبت می کند عشق حقیقی و راستین است نه عشق های رنگین که عاقبت به ننگ انحامد.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

علیرضا غلامزاده

کارشناسی آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان مرکز آموزش عالی شهدای مکه