بررسی نقش قومیت درفروپاشی جامعه سیاسی و دولت در افغانستان

تاریخ معاصرکشور افغانستان بابحرانهای مختلف داخلی وخارجی همراه بوده است .دراین بین ، مسئله عدم ثبات دولت رامی توان ازمهمترین آنان دانست .ثبات سیاسی حکومت به این معناست که ماهیت نظام سیاسی علیرغم برخی نوسانات وگذرازبحران های مختلف ،ثابت وپایداربماند.ازسوی دیگر،هرنظام سیاسی پویا درتعامل بامحیط داخلی وخارجی خود،ناگزیردرگیرتنش هاوبحران هایی می شودکه اگرنتواندآنهارامدیریت کند،نظام سیاسی ناپایدارشده وامنیت آن به شدت تهدیدمی شود.هدف پژوهش حاضربررسی نقش قومیت درفروپاشی جامعه سیاسی وحکومت درافغانستان بود.روش تحقیق توصیفی -تحلیلی است . درافغانستان بیش ازپنجاه گروه قومی باساختاروخصوصیات مختلف زیست دارندکه به بیش از سی زبان صحبت وتکلم می نمایندوعبارتند از:پشتون ، تاجیک ،ترکمن و ...ساختارقومی درافغانستان به دلیل اینکه اقوام مختلف خواهان مشارکت درقدرت سیاسی هستندوبعضا به آن دست پیدا نمی کنندثبات سیاسی این کشوررامتاثرنموده است .ازآنجایی که جامعه افغانستان دارای ساختار قومی وقبیله ای است ، طبیعی است که تعاملات ساختارسیاسی وچرخش قدرت سیاسی تنهادر درون یک قبیله وقبیله خاص وازاینرو،نظام سیاسی آن کشور صورت میگیرد. ازآنجایی که مربوط به نظام اجتماعی است ،عمدتا بازیرسیستم های جمعیتی درقالب اقوام وقبیله هامرتبط بوده است .

کلیدواژه ها:

قومیت ، فروپاشی ، جامعه ، سیاسی ، دولت ، افغانستان