ازهنرکودکان تا هنرکودک

هنر؛ پهنه وسیعی برای نمایاندن استعداد و تجلی نبوغ آدمی است . استعدادی که بهره وران از آن اندک نیستن د و البته نبوغی که وارثان آن درهر زمانه ای انگشت شمارند. این اهمیت به خاطر نقش گسترده و کارآمدی است که هنر برشانه های خود حمل می کند و آن عبارت است ازبیان تجربه های انسانی به شیوه ای مخیل و زیبا. این ظرفیت زمانی که مبتنی برتجربه های کودک باشد قابلیت های تربیتی فراوانی خواهدداشت. هنرکودک خود فرآیندی اس ت که می تواند برآورده ای به نام هنرکودکان حمل شود. حتما همه کسانی که در مسیر هنرکودکان -به واقع-تلاش می کنند کم و بیش به هنرکودک نزدیکند؛ اما آنچه معرفت شناسی هنرکودک را رقم می زد و شاغلا ن به هنرکودکان باید به آن وقوفیابند مسئله این نوشتار است .مسئله این تحقیق واکاوی تمایزهای میان هنرکودکان و هنرکودک است . هد ف عبارت است از شفاف سازی ماهیتهنرکودک از منظر نظری به روش مطالعات توصیفی تحلیلی. این تحقیق از آن جهت اهمیت دارد که پنداره م ا این است که هر بیان نازل و قابلپذیرش از سوی کودک می تواند هنرکودک به حساب آید. ضرورت آن به این خاطر است که هنوز و همچنان کودک و عوالم خاص او را جدینگرفته ایم و سمت و سوهای آن را بدرستی ارزیابی ننموده ایم.

کلیدواژه ها:

هنرکودکان ، هنرکودک ، زبان ارتباطی ، زبان انتقالی ، ارزش های تربیتی