واکاوی تجارب زیسته معلمان از موانع آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان ابتدایی (یک مطاله کیفی )

هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته معلمان از موانع آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان ابتدایی بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود.بدین منظور دادهها با مصاحبه از ۱۵ نفر از معلمانی که سابقه ارزشمندی در زمینه پژوهش داشتند، جمع آوری و به روش تحلیل مضمونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش حاکی از چهار مضمون اصلی و ۱۸ زیرمضمون شامل ،برخوردهای تعصب آمیز،ناآشنا بودن با پدیده تفکر انتقادی ،عدم درگیری ذی نفعان در آموزش تفکر انتقادی، نگاه سنتی به مقوله تفکر انتقادی،دانش اندک در زمینه آموزش تفکر انتقادی، نبود منابع مناسب برای تحقق آموزش تفکر انتقادی، نبود دستورالعمل مناسب در زمینه تفکر انتقادی،توازن نامناسب در آموزش تفکر انتقادی،گنگ و مبهوم بودن پدیده تفکر انتقادی، تکیه صرف بر تئوری به جای عمل ، بی توجهی به آموزش تفکر انتقادی در ساختار سازمانی ، بی توجهی به تفکر انتقادی در دست اندرکاران ، فقر تجهیزات ،منعطف نبودن ساختار برای اجرای تفکر انتقادی، نبود ابزار مناسب برای عملیاتی کردن آموزش تفکر انتقادی،آشنا نبودن مجریان با پدیده تفکر انتقادی ،بی توجهی به علائق دانش آموزان،عدم همکاری تیمی در آموزش تفکر انتقادی استخراج شد.این ۱۸ زیرمضمون در دسته بندی موضوعهای اصلی قرار گرفت و به این ترتیب از آنها چهار مضمون اصلی شامل چالش های فرهنگی ،چالش های رویه ای،چالش های اداری و ساختاری و چالش های روشی دست آمد.

کلیدواژه ها:

تفکر انتقادی ، دانش آموزان ، معلمان ، چالش ها.