همراستا سازی استراتژی ها وتفکر استراتژیک با فرهنگ و نگاهی برنقش مدیریت دانش

در پژوهش حاضر با تکیه بر نقش کلیدی تفکر استراتژیک در تدوین استراتژی های سازمان و تصمیم گیری های مدیران بر لزوم همراستایی استراتژی با فرهنگ جامعه تاکید و به وسیله شناسایی رابطه بین اینعوامل(فرهنگ و ارزش ها، تفکر استراتژیک و استراتژی سازمان، مدیریت دانش و دانش سازمانی) می توان تاثیر بسزای آنها را در کمک به مدیران برای همراستاسازی استراتژی ها و تفکر استراتژیک با فرهنگ مشاهدهکرد.ازانجایی که بیشترین توجه مدلهای موجودمانند،مدل بارسو و اشنایدرمربوط به حوزه استراتژی ویا مانند،مدل هافستد صرفا به فرهنگ توجه دارد. با ارائه راهکارو شناساندن عوامل کلیدی این ارتباط را برقرار کرده تا بتوانیمدرمرحله ی اول تفکر استراتژیک را هم راستاودر مرحله ی بعد استراتژی های سازمان را با فرهنگ جامعه و سازمان همسو کنیم. پژوهش حاضر را می توان پژوهشی توصیفی- اکتشافی به حساب آورد.

کلیدواژه ها:

استراتژی فرهنگ ، باورهای تصمیم گیری اخلاقی ، عناصر تفکر استراتژیک ، عوامل رفتار