نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین کارکرد خانواده و نشانگان ضربه عشق در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر داراب

پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین کارکرد خانواده و نشانگان ضربه عشق در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر داراب انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر داراب تشکیل دادند، که در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ مشغول به تحصیل بودند. از بین جامعه آماری بر اساس جدول مورگان کرجسی (۱۹۸۷) تعداد ۲۶۲ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجانی گرانفسکی (۲۰۰۱)، کارکرد خانواده (FAD) و شدت نشانگان ضربه عشق راس (۱۹۹۹) استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و رگرسیون چند متغیره و به وسیله نرم افزار آماری spss-۲۴ و AMOSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین تنظیم شناختی هیجان سازگارانه با نشانگان ضربه عشق همبستگی منفی معناداری برقرار است؛ همچنین بین تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با نشانگان ضربه عشق همبستگی مثبت معناداری وجود دارد و بین کارکرد خانواده با نشانگان ضربه عشق همبستگی منفی معناداری برقرار است. در ادامه نتایج تحلیل مسیر فرضیه غیر مستقیم نشان داد که تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین کارکرد خانواده و نشانگان ضربه عشق در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر داراب ایفا می کند. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سبک های ناسازگار تنظیم شناختی هیجان قادر به پیش بینی مثبت نشانگان ضربه عشق و سبک های سازگار تنظیم شناختی هیجان و مولفه های کارکرد خانواده (ارتباط، نقش ها و آمیزش عاطفی) قادر به پیش بینی منفی نشانگان ضربه عشق در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر داراب می باشند.

کلیدواژه ها:

تنظیم شناختی هیجان ، کارکرد خانواده و نشانگان ضربه عشق و دانش آموزان.