تحلیل و شناختی دقیق بر جلوه های طبی عت در سروده های محمد حسین شهریار و رهی معیری

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 77

فایل این مقاله در 43 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMBA03_506

تاریخ نمایه سازی: 20 مرداد 1403

چکیده مقاله:

طبیعت یا زاستار، به معنای گسترده آن، جهان طبیعی، فیزیکی و مادی یا گیتی میباشد «طبیعت» می تواند بهپدیده های جهان فیزیکی و به طور کلی به زندگی اشاره کند. مطالعه طبیعت، بخش بزرگی اگر نه تنها قسمتی از علماست. اگر چه انسان بخشی از طبیعت است، اما فعالیت بیشتر به عنوان مقوله ای جدا از سایر پدیده های طبیعی فهمیدهمی شود. در زبان پارسی بر ای واژه طبیعت، واژه «زاستار» وجود دارد و با واژه زادن مرتبط است. کلمه طبیعت در زبان انگلیسی از واژه فرانسوی باستان گرفته شده و از واژه لاتین natura با «ویژگیهای اساسی، ذاتی» گرفته شده است و در دوران باستان به معنای واقعی کلمه «تولد» بود هاست. در فلسفه باستان، از natura بیشتر به عنوان ترجمه لاتین واژه یونانی (Physis (φύσις استفاده میشد، که در اصل مربوط به خصوصیات ذاتی است که گیاهان، جانوران و سایر ویژگیهای جهان به خودی خود ا یجاد میکنند. مفهوم طبیعت به عنوان یک کل، جهان فیزیکی، یکی از چندین گسترش مفهوم اصلی است. فرقی نمی کند که توصیفات شاعر در مورد طلوع و غروب خورشید باشد یا شعر در مورد گلسروده باشد؛ در هر صورت شعر درباره طبیعت اعجازی را به تصویر می کشد که شاعران از کنار آن ساده نگذشته اند. شعراگاه با دقت در طبیعت به قدرت بی پایان خداوند پی میبرند و گاه چون طبیعت گرایان تنها زیبایی آن را وصف می کنند.نگاه موشکافانه به طبیعت در آثار برخی شاعران بیشتر از دیگران به چشم خورده و به شکل توصیفات زیبا در اشعاریمانند شعر طلوع خورشید و شعر غروب، شعر گل آفتابگردان، شعر گل رز، توصیف دریا، باران، شعر در مورد ابر و شعر درمورد برف نمایان می شود. گاهی نیز مانند زمانی که شعر در مورد بهار از حافظ، اشعار مولانا درباره بهار، سعدی و دیگرشاعران می خوانیم، مجذوب توصیف رنگ و بوی شکوفه ها و حال و هوای بهار می شویم. حتی گاهی در شعر در مورداسب و حیوانات دیگر شاعر به خو بی طبیعت را نیز توصیف کرده است. خلاصه، سخنگویان ما اکثر معانی را با کمکصورت های ذهنی که از طبیعت دارند بیان می کنند و به عبارت دیگر واکنش های نفسانی آدمی از دیدن مناظر طبیعت بهلباس کلمات در می آید. اوصاف طبیعت در ادبیات فارسی مثل شعری با چاشنی تخیل و احساسات آمیخته است اما دردوره های مختلف تفاوت هایی دارد و از نظر توجه به توصیف، جزئیات مناظر و دقت در وصف کامل با توجه به شرح حالاتنفسانی گوینده منبعث از مناظر گوناگون فرق میکند و چون توصیف طبیعت و پرداختن به آن از ارکان اصلی شعر کهنپارسی است و در شعر شاعران دوره ی خراسانی و سبک عراقی بدان توجه ویژه ای شده است ، شاعران دوره ی بازگشت نیزبه این مقوله نظر ویژه ای داشته اند و شهریار و معیری نیز دو نمونه از بهترین شاعران دوره ی بازگشت ادبی در ایران هستند.

نویسندگان

محمدرضا زارع زاده مهریزی

کارشناس ارشد زبان و اد بیات فارسی، دانشکده علوم انسا نی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قوچان، خراسان رضوی

مسعود یزدی مهاجر

کارشناس ارشد زبان و اد بیات فارسی، دانشکده علوم انسا نی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قوچان، خراسان رضوی