اثربخشی آموزش تفکر بر خودتنظیمی، خود اثربخشی و اشتیاق به تحصیل دانش آموزان پایه ششم ابتدایی

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تفکر بر اشتیاق به تحصیل، خود اثربخشی و خودتنظیمی دانش آموزان پایه ششمابتدایی شهر خواف انجام شده لذا به لحاظ ماهیت و هدف، کاربردی و از حیث روش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری کلیه یدانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر خواف ۹۳۶) نفر) در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ میباشند. در این پژوهش، از روش۱نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد به صورتی که از بین تمامی مدارس یک مدرسه دخترانه دارای ۲ کلاس پایه ششمکه هر کدام ۲۰ دانش آموز دارند انتخاب و سپس به روش کاملا تصادفی یک کلاس به عنوان گروه آزمایش ۲۰) نفر) و کلاسدیگر به عنوان گروه کنترل ۲۰) نفر) مدنظر قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، آموزش تفکر برای گروه آزمایش و پرسشنامهاشتیاق تحصیلی فردریگز و همکاران (۲۰۰۴)، خودتنظیمی بوفارد و همکاران (۱۹۹۵) و پرسشنامه خود اثربخشی شرر وهمکاران)۱۹۸۲) بوده و در انتها داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشانداد که آموزش تفکر بر اشتیاق به تحصیل، خود اثربخشی و خودتنظیمی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر خواف تاثیرگذار است.

کلیدواژه ها:

آموزش تفکر ، اشتیاق به تحصیل ، خود اثربخشی ، خودتنظیمی ، دانش آموزان.