نگرش ها و گرایش های گردشگران از ارزش فراغتی گردشگری در نواحی مقصد روستایی شهر محمود آباد

انگیزه سفر به عنوان یک عامل بسیار مهم در رفتار گردشگران جهت انتخاب نواحی مقصد در نظر گرفته می شود. در این میان شناسایی نیازهای گردشگران براساس انگیزه ها و گرایش های گردشگران نقش مهمی در برنامه ریزی توسعه گردشگری خواهد داشت. این تحقیق به دنبال نگرش ها و گرایش های گردشگران از ارزش فراغتی گردشگری در نواحی مقصد روستایی در دهستان اهلم رستاق شمالی می پردازد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی - تحلیلی مبتنی بر پیمایش میدانی با استفاده از ابزار پرسش نامه است. از بین جامعه آماری (گردشگران وارد شده در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به دهستان اهلم رستاق شمالی)، با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۸۴ نفر به عنوان جامعه نمونه پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات جمع آوری شده از پرسش نامه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و PLSS مورد پردازش قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده افزایش تعداد گردشگران ورودی و رشد گردشگری روستایی در سال های اخیر می باشد. در بعد اقتصادی، با بررسی میانگین نظرات جامعه نمونه به مولفه های اقتصادی در می یابیم که بیشترین تاثیر گردشگری بر افزایش مواد غذایی و کمترین آن میانگین کاهش فاصله طبقاتی بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نگرش ها و گرایش های گردش از ارزش فراغتی از دید اقتصادی بر میزان مشارکت گردشگران رابطه معناداری وجود دارد. در بعد اجتماعی، تمامی متغیرهای پژوهش بالاتر از حد میانگین بوده و نشان می دهد که نگرش ها و گرایش های گردشگران از ارزش فراغتی بر میزان مشارکت ارتباط معناداری دارد که برابر با یافته های تحقیق نشان دهنده تاثیر قوی نگرش ها و گرایش های گردشگران بر میزان مشارکت می باشد. در بعد محیطی، تمامی متغیرهای پژوهش بالاتر از حد میانگین بجز بالا بردن کیفیت محیط زندگی بوده است که نشان دهنده تاثیر متوسط بر میزان مشارکت گردشگران می باشد. در بعد انگیزشی، با بررسی میانگین نظرات جامعه نمونه در می یابیم که تمامی متغیرهای پژوهش بالاتر از حد میانگین بجز استقبال از طبیعت بوده است. بنابراین جاذبه های گردشگری در نواحی روستایی مورد مطالعه، کشش بالایی برای جذب گردشگران دارند.

کلیدواژه ها:

گردشگری ، گرایش ها و نگرش ها ، اوقات فراغت ، نواحی روستایی