جنگ به مثابه متن (خوانشی دریدایی بر نمایشنامه رقصی چنین… اثر محمدرضایی راد)
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 196
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_ASO-3-9_008
تاریخ نمایه سازی: 2 مرداد 1403
چکیده مقاله:
دریدا معتقد است فلسفه غرب، از زمان افلاطون تا همینجا و اکنون همواره در حال زیست در حیاتی کلاممحور زیر سایه متافیزیک حضور بوده است. از این رو با طرح کاربست ساختشکن خود، اتمسفر حاکم بر اندیشه های فیلسوفان غرب را به چالش کشید. او با ایمان بهوجود برتری نوشتار بر گفتار و با عطف به آرای سوسور و ذکر این بزنگاه نظری که هر دال می تواند مدلول هایی متفاوت داشته باشد؛ نظریه واسازی را طرح کرد. از نظر دریدا ساختار متون، بزرگ ترین سد در راه فهم حقیقت متون است؛ چراکه با استناد به الگوی دال و مدلول، دریافته بود که دستیابی به یک فهم قطعی و حقیقی از متون غیر ممکن است. از این رو است که برای فهم جملگی متون؛ از جمله متون ادبی، خوانشی واسازانه را پیشنهاد میدهد. نمایشنامه رقصی چنین… نوشته محمد رضاییراد بستری مناسب را برای خوانشی واسازانه فراهم میکند؛ چراکه میتوان آن را متنی اقتباسی قلمداد کرد که از روی متن دیگر؛ یعنی جنگ اقتباس شده است. پژوهش حاضر سعی دارد به مدد روشی توصیفی-تحلیلی در قالبی کتابخانهای به دنبال پاسخی باشد در پاسخ به این پرسش که: خوانشی انتقادی از نمایشنامه فوق، چگونه میتواند تمام باورهای عمومی را به چالش بکشد؟ در نتیجه پاسخ به این پرسش، این مهم به دست میآید که در نتیجه نگاهی واسازانه بر هر متن، مفاهیمی که تاکنون دیده نشدهاند، عیان میشوند. بدین منظور، ابتدا نظریه واسازی دریدا و شاخصههای آن بهصورت توصیفی بررسی میشود و سپس به خوانشی منطبق بر چهارچوب نظری پژوهش در نمایشنامه پرداخته میشود.
نویسندگان
محمد فرهادی
دانشآموخته کارشناسی ارشد کارگردانی، دانشگاه هنر، دانشکده سینما تئاتر، تهران، ایران.