جستار تاریخی درباره ی نسبت انسان و حقیقت در فلسفه یونان از آغاز تا افلاطون

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 23

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PKD-14-2_003

تاریخ نمایه سازی: 16 تیر 1403

چکیده مقاله:

حقیقت به هر معنایی که تفسیر شود مسئله انسان است و با انسان پیوند ناگسستنی دارد. سرآغاز تفکر فلسفی هرچند برنامه فلسفی اش را از جهان شناسی شروع کرد، اما به تبع این طرح، رگه کمرنگی از وجود انسان به عنوان یک مسئله در دل ساختار حقیقت وجود ظهور کرد و به مرور این خط برجسته و برجسته تر گردید. فیلسوفان نخستین یونان این رابطه را بر اساس اموری چون «کتارسیس»، «لوگس»، «وجود» و... تدارک می دیدند. جنبش سوفسطائی با انگشت نهادن روی نقطه انسان و حقیقت و تغییر دادن موضوع و جهت تفکر از جهان به انسان، انسان را معیار وجود و عدم و معیار پژوهش در باب حقیقت اعلام، و با این کار عملا بنیاد های حقیقت را از بن ویران و فلسفه نوپای یونانی را گرفتار بحران ساخت. سقراط و افلاطون انسان بحران زده سوفسطائی را دعوت به خودشناسی و تامل عقلانی در باب همه چیز کرده و از این طریق جست وجوی شیوه های ممکن سلوک حقیقت را مطرح می سازد. این جستار با روش تاریخ نگاری اندیشه در پی ایضاح مسئله مذکور در مقطع تاریخی مشخص است.

نویسندگان

ظاهر یوسفی

دکترای فلسفه علوم اجتماعی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی