اثربخشی آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و کنترل گلاسر بر تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی زنان شاغل در آموزش و پرورش شهر مشهد

تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی زنان شاغل مسائلی هستند که در جامعه های مدرن به طور گسترده ای مورد توجه قرار می گیرند. زندگی مدرن، با فشارها و تنش های زیادی همراه است که میتواند بر روابط زناشویی و کیفیت زندگی زنان شاغل تاثیر منفی بگذارد. بنابراین، ارائه راهکارهایی برای مدیریت و کاهش تعارضات زناشویی و افزایش کیفیت زندگی زنان شاغل امری حائز اهمیت است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و کنترل بر تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی زنان شاغل است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان شاغل و زنان سرگروه های آموزشی اداره آموزش و پرورش شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۱ - ۱۴۰۲ بود. نمونه مورد بررسی شامل ۳۰ نفر از زنان شاغل در اداره آموزش و پرورش ناحیه ۱ ، شهر مشهد بود، که با استفاده از روش دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش ۱۵ نفر و کنترل ۱۵ نفر تقسیم شدند. گردآوری دادهها در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه (پرسشنامه تعارض زناشویی )فرم تجدیدنظر شده و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی- فرم کوتاه (WHOQOL-BREF )) بود. پس از اخذ پیش آزمون، اجرا آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و کنترل گلاسر به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای برای گروه آزمایش ارائه شد. پس از اتمام جلسات از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در تحقیق حاضر جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تکی متغیره استفاده گردید، و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS-۲۲ تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و کنترل بر تعارضات زناشویی و کیفیت زندگی زنان شاغل تاثیر دارد (۰۵ / ۰ > P). بنابراین آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و کنترل تاثیر مثبت و قابل توجهی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش کیفیت زندگی زنان شاغل داشته است، این نتایج میتواند به عنوان ارائهدهنده راهکارهای موثر در مدیریت تعارضات زناشویی و افزایش کیفیت زندگی زنان شاغل مورد استفاده قرار گیرد.

کلیدواژه ها:

آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و کنترل گلاسر ، تعارضات زناشویی ، کیفیت زندگی