کاربست نظریه آلوده انگاری ژولیا کریستوا بر حکایت «به سخن آمدن طفل در میان آتش و تحریض کردن خلق در افتادن به آتش» از دفتر اول مثنوی معنوی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 39

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLP11_038

تاریخ نمایه سازی: 9 تیر 1403

چکیده مقاله:

یکی از چندین نظریه ای است که در تلاش برای پیوند میان ادبیات و مباحث روانکاوی بوده اند. کریستوا مانند سایر منتقدانپساساختارگرا با ایجاد پیوندی میان جهان درون، جهان متن و فاعل سخنگو به عنوان شاعر یا نویسنده، پلیدی های روح انسانرا به وسیله ی متن بیرون می ریزد. چراکه عقیده دارد مولف با زبان نشانه ای از نابسامانی های جهان کناره جویی می کند وبرای دوری از آلودگی ها و رفتن به سمت پاکی راه حلی می یابد. در حکایات عرفانی نگارندگان با بیان پلیدی ها و زشتی هایدنیا و امور دنیوی همچنین دو جنبه ی خیر و شر به دنبال نشان دادن راهی برای رسیدن به پاکیهای معنوی هستند که با توجهبه موضوع موردبحث ما، سوژه با امر آلوده و مفاهیم آلودهی زیادی روبه رو می شود. وجود مفاهیم آلوده در حکایاتعرفانی و حکایت منتخب زمینه ی مناسبی برای تحلیل روانکاوانه ی نظریه آلوده انگاری را فراهم می کند. در این مقاله بااستفاده از تحلیل محتوای کیفی- قیاسی برای داده کاوی نمونه های به دست آمده از متن که بیانگر وجود عناصر آلوده درحکایت است، رویکرد جدیدی از این حکایت نشان داده شد و به این پاسخ رسیدیم که یک حکایت عرفانی نیز می تواندبا این نظریه موردبررسی قرار بگیرد. هرچند در برخی موارد ممکن است مفاهیم آلودهی موردنظر کریستوا و سایر منتقدانبا مفهوم همان کلمه در متون عرفانی تفاوت داشته باشد. چراکه فاعل سخنگو در این متون فنا را به بقا ترجیح می دهد.

کلیدواژه ها:

نظریه ی آلوده انگاری ، مولوی ، مثنوی معنوی ، نقد ادبی ، ژولیا کریستوا

نویسندگان

فاطمه رحمانی فرد

دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی، بخش زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان،اصفهان، ایران