تاثیر روش های تعادل منفی انرژی و رژیم غذایی پرچرب بر اندازه آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در بافت چربی نواحی مختلف حفره شکمی موش های نر چاق
سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 153
فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JMEG-4-2_001
تاریخ نمایه سازی: 31 خرداد 1403
چکیده مقاله:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر ۱۰ هفته استفاده از روشهای تعادل منفی انرژی همراه با رژیم غذایی پرچرب بر اندازه آدیپوسیت و سطوح آدیپونکتین در نواحی مختلف حفره شکمی و متغیرهای قندی و لیپیدی و مقاومت به انسولین در موش های نر چاق نژاد ویستار بود. روش شناسی: نمونه آماری تحقیق حاضر را ۶۴ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل میدادند (میانگین وزنی ۶/ ۱۲±۵/۱۹۴ گرم). نمونهبرداری بافت و خون در هفتههای اول، ۱۸ و ۲۸ و پس از ناشتایی شبانه صورت گرفت. پس از نمونهبرداری پایه،۵۶ سر موش باقی مانده به طور تصادفی به گروههای کنترل (۱۶ سر) و رژیم غذایی پرچرب (۴۰ سر) تقسیم شدند. گروه پرچرب پس از ۱۸ هفته، به زیرگروههای رژیم پرچرب و تعادل منفی انرژی شامل محدودیت کالری، تمرین هوازی و ترکیبی (محدودیت کالری همراه با تمرین هوازی) تقسیم شدند. زیرگروههای تعادل منفی انرژی به مدت ۱۰ هفته، تحت تمرین هوازی (دویدن) با شدت۷۰ تا ۷۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی، ۲۵% محدودیت کالری و تناوب دو روش قرار گرفتند. سطوح آدیپونکتین و اندازه آدیپوسیت در بافت چربی نواحی خلف صفاقی و احشایی و همچنین سطوح سرمی گلوکز ، انسولین و نیمرخ لیپیدی اندازهگیری شدند. شاخص مقاومت به انسولین نیز محاسبه گردید. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در مقایسه با غذای پرچرب، روشهای تعادل منفی انرژی علیرغم مصرف غذای پرچرب سبب کاهش معنیدار اندازه آدیپوسیت نواحی احشایی و صفاقی خلفی و همچنین بهبود معنیدار شاخص مقاومت به انسولین، کاهش معنی دار سطوح سرمی انسولین و گلوکز در موشهای صحرایی چاق شد (۰۵/۰>P). با وجود این، تعادل منفی انرژی علیرغم بهبود متغیرهای پروفایل لیپیدی تنها سبب کاهش معنی دار در تریگلیسرید گردید (۰۵/۰>P). آدیپونکتین بافت چربی نواحی مورد مطالعه در زیرگروههای تعادل منفی انرژی در مقایسه با گروه غذای پرچرب، تنها در گروه ترکیبی افزایش معنیداری نشان داد (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که روشهای تعادل منفی انرژی حتی در زمان مصرف غذای پرچرب میتوانند سبب کاهش اندازه آدیپوسیت در بافتهای چربی احشایی و خلف صفاقی شوند که تا حد زیادی با بهبود نیمرخ لیپیدی و متابولیکی همسو است. نتایج همچنین نشان دهنده برتری تمرین هوازی در بهبود پروفایل لیپیدی نسبت به سایر روشهای تعادل منفی انرژی میباشد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
پیام سعیدی
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی دانشگاه گیلان
حمید محبی
استاد دانشگاه گیلان
فرهاد رحمانی نیا
استاد دانشگاه گیلان
فهیمه محمد قاسمی
استادیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان